نگاهی به فیلم سینمایی تلماسه؛ بخش دوم(Dune: Part Two)
درباره کارگردان
دنی ویلنوو (زاده ۳ اکتبر ۱۹۶۷) فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان 55 ساله فرانسوی-کانادایی است. ویلنوو فعالیت هنری خود را با ساخت آثار کوتاه داستانی آغاز کرد. سال 1998 نخستین تجربه او در کارگردانی آثار بلند سینمایی با فیلم «سی و دوم اوت» رقم خورد. 9فیلم مهم و تاثیرگذار مالستروم (Maelstrom)، پلیتکنیک (Polytechnique)، سیکاریو (Sicario)، دشمن (Enemy)، زندانیان (Prisoners)، ویرانشده (Incendies)، بلیدرانر ۲۰۴۹ (Blade Runner2049)، ورود (Arrival) و البته تلماسه (Dune) از آثار این کارگردان صاحب سبک تاریخ سینماست. او برای فیلم سینمایی Arrival تا یک قدمی جایزه اسکار نیز پیش رفت. از آخرین ساخته ویلنوو با عنوان «تلماسه: بخش اول» به عنوان ناجی سینمای پساکرونا در سال2021 یاد شده است. قسمت اول سینمایی Dune با بودجهای در حدود 165 میلیون دلار، فروشی نزدیک به 400 میلیون دلار را تجربه کرد. داستان این فیلم با اقتباس از رمان «تلماسه- Dune» نوشته فرانک هربرت درسال 1965 نگاشته شده است. از رمان تلماسه به عنوان یکی از برترین رمانهای ژانر علمی-تخیلی در تمام تاریخ نام برده میشود. یکبار در سال 1984 دیوید لینچ این رمان را دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار داد که البته با شکستی سنگین مواجه شد.
اما قسمت دوم سینمایی تلماسه به قلم دنی ویلنوو و جان اسپیتز در فوریه ۲۰۲۴ در اودئون میدان لستر لندن، اکران جهانی خود را آغاز کرد. این فیلم همچون قسمت نخست مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و بیش از ۷۰۸ میلیون دلار در سراسر جهان فروخته است. «تلماسه: بخش دو Dune: Part Two» هم اکنون جایگاه پرفروشترین فیلم سال 2024 را به خود اختصاص داده است.
تیموتی شالامی، ربکا فرگوسن، جاش برولین، استلان اسکاشگورد، دیو باتیستا، استیون مککینلی هندرسون، زندایا، شارلوت رمپلینگ، خاویر باردم، آستین باتلر، فلورنس پیو، کریستوفر واکن، لئا سیدو و آنیا تیلور-جوی از بازیگران شناخته شده این بلاکباستر پر سروصدا هستند. ساخت قسمت سوم از فیلم با عنوان «مسیحای تلماسه» در دستور کار ویلنوو قرار دارد.
داستان فیلم
قسمت دوم تلماسه با یک رویارویی میان گروه گشتی هارکونن و تیم استیلگار به همراه پاول و جسیکا در آراکیس آغاز میشود. گروه پس از غلبه بر هارکوننها وارد سیچ تبر، محل زندگی فرمنها میشود. ورود پاول و جسیکا به سیچ، یک دوگانگی میان فرمنها بوجود میآورد. عدهای این مادر و پسر را جاسوسهایی میدانند که باعث کشته شدن تعدادی از زبدهترین فرمنها در نبرد با هارکونن شدهاند. از طرف دیگر استیلگار و طرفدارانش نشانههایی از منجی آراکیس را در پاول مشاهده کرده و به او امیدوار هستند. آنها معتقدند پاول و جسیکا همان مادر و پسری هستند که در متون باستان وعده داده شدهاند. مادر و پسری که از دنیای بیرونی ظهور میکنند و رفاه برای سیاره آراکیس به ارمغان میآورند.
در حالیه مادر روحانی سیچ تبر در حال مرگ است؛ جسیکا با نوشیدن آب حیات جایگزین او میشود. او به خاطرات تمام زنان نیاکان در اصل و نسب خود دسترسی پیدا میکند. جسیکا همچنین از توانایی ارتباط کلامی با جنین خود یعنی آلیا نیز بهرهمند میشود. پاول نیز برای جلب رضایت همه ساکنین آراکیس اعلام میکند، قصد دارد به جای حکومت بر فرمنها در کنار آنها بجنگد. او با یادگیری زبان آنها، تبدیل به یک مبارز فدایکین میشود، و با سوار شدن بر کرمماسه در حملات علیه هارکونن شرکت میکند. پاول نامهای فرمن «اسول» و «مُعَدّیب» را برمیگزیند.
همزمان در سیاره سالوسا سکوندوس، امپراطور و دخترش پرنسس ایرولان پیگیر شرایط آراکیس و آنچه در آن رخ میدهد هستند. امپراطور از قدرتگیری پاول به شدت نگران است. از آن سو در سیاره گیدی پرایم نیز تغییراتی در حال انجام است. بارون حاکم سیاره، فیض-روثا برادرزاده خونخوارش را جایگزین گلوسو رابان میکند. تمام معادلات به سمتی میرود که امپراطور، زعامت خود بر سیارات را در خطر میبیند، بنابراین... .
تماشایی
اعلی درجه در سینمای علمی تخیلی، جایی اتفاق میافتد که روایت فیلمساز از یک تخیل گسترده برای مخاطب باورپذیر شود. آنجایی که تماشاگر، علت و معلولیِ ساخته کارگردان را بی چون و چرا بپذیرد و در واقعیت مجازی فیلم غرق شود. دنی ویلنوو در این مورد استاد است. چه وقتی که بلید رانر میساخت؛ چه حالا در تلماسهها. اعتقادات بشری، یکی از جذابترین و همزمان حساسترین موضوعاتی است که سینماگران خبره همواره وسوسه ساخت محصول پیرامون آنرا در مخیله میپرورند. یک فیلم جنایی، یا یک فیلم ورزشی یا تاریخی با تمام جذابیتهایش به اندازه آنچه قرار است در مورد اعتقاد سخن بگوید جهان شمول نیست. چرا که شما وقتی در مورد بیاعتقادی هم سخن میگویید، در واقع در مورد نوعی اعتقاد اظهار نظر کردهاید.
سینمایی تلماسه، روایتی چکیده از سری شش جلدی رمان هربرت است. شاخ و برگهای فرعی چیده شده و قصه در چند شاهراه اصلی روایت میشود. همچنان اسمها برای مخاطب عام زیاد و پیچیده است؛ پیچیدگیای که البته مخاطب را به دیدن دوباره و عمیقتر فیلم ترغیب میکند. حتی به مطالعه پیرامونی در مورد فیلم! در تلماسه انقدر زمان جلو رفته که حصار علیت از ذهن مخاطب برچیده شده است. در سال ده هزار و اندی شاید خیلی از تماشاگران فیلم، خیلی از اهالی امروز کره زمین، مقطوع النسل شده باشند؛ همچنان که در تلماسه میبینیم؛ حیات به سیارات دیگر گسترش یافته و حداقل در دنیای اسامی، نامی از زمین نمیشنویم. از سمت دیگر، آن تکاپویی که امروز در پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک شاهد آن هستیم در عصر تلماسه رنگ باخته و بعد دیگری از علوم، چیزی شبیه به علوم غریبه تقویت شده است. گویا استراتژی زیستی تغییر کرده.
در چنین دنیایی سوار شدن بر کرمهای غول پیکر اصلا عجیب نیست؛ سفرهای میان سیارهای مورد شگفت انگیزی به شمار نمیآید. مادهای گرانبها چون اسپایس کاملا پذیرفتنی است. ضربه نهایی را اما در این میان، اعتقاد میزند. آس تلماسه همین است. هشت هزار سال بعد از زمان اکنون نیز، اصل اعتقاد همچنان بر قلبها حکمرانی میکند. فرمنها منتظر منجی هستند. بنیجزریت در حال بررسی واجدین شرایط احتمالی منجیگری است. عدهای مطیع بی چون وچرای منجی هستند و نسل جوانتر به این موضوع به چشم یک توطئه برنامهریزی شده نگاه میکند؛ به زعم آنها، شاید ابزاری برای کنترل.
همه این پیچیدگی و ظرافت وقتی در قالب فیلم ارائه شود، تحسین برانگیز است؛ و دنی ویلنوو به این مهم دست یافته. محصولی که میتوان ساعتها در مورد آن سخن گفت و صفحهها نوشت؛ تلماسه قرار است قسمت سومی با عنوان «مسیحای تلماسه» و یک اسپینآف سریالی نیز داشته باشد؛ دستپخت دنی ویلنوو ارزش صبر دارد؛ به انتظار مینشینیم... .