یادداشتی بر قسمت اول سریال نهنگ آبی
سرانجام پس از چند هفته جابهجایی در زمان پخش سریال نهنگ آبیِ فریدون جیرانی، نهم بهمن ماه قسمت نخست این مجموعه از طریق سایت فیلیمو و شبکه نمایش خانگی در دسترس قرار گرفت. با توجه به پخش هفتگی این سریال، هر هفته به نقد و بررسی اپیزودهای این مجموعه نمایشی خواهیم پرداخت.
قسمت اول؛ اعتراف
اگر از دنبالکنندگان آثار فریدون جیرانی باشید، کمی هم نقد و تحلیل بدانید، خواهید دانست آثار این پیشکسوت فیلمساز ایرانی، حول چند اِلِمان مشخص شکل میگیرد. در واقع از سال 1377 که او با فیلم سینمایی «قرمز» نخستین تجربه جدی کارگردانی خود را پشت سرگذاشت، این المانها وجود داشتهاند. نهنگ آبی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در سکانس اول، آرمین مشرقی - با نقشآفرینی ساعد سهیلی - را دست و پا بسته، شب هنگام و در حالیکه باران شدیدی نیز باریدن گرفته در زیرزمینی نمور مشاهده میکنیم. باران و مشرقی؛ این دو المان، وجه تشبیه اصلی آثار جیرانی است. اساسا انقدر که در تهران فیلمهای جیرانی باران میبارد، در لندن نمیبارد! اما مشرقیها در آثار این کارگردان، غالبا شخصیتهای خاکستری با گرایش مثبت بودهاند. از هستی مشرقی در فیلم قرمز که هدیه تهرانی آنرا ایفا کرد تا عادل مشرقی که خسرو شکیبایی در سالاد فصل آنرا بازی کرد؛ یا حتی آراس مشرقی در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» که پولاد کیمیایی رُل آنرا بازی کرد و به اعتقاد نگارنده یکی از بهترین مشرقیهای آثار جیرانی است.
اما در نهنگ آبی، آرمین مشرقی یک دانشجوی جوان امنیت شبکه در مقطع کارشناسی ارشد است که با پدر نویسنده و مبتلا به ام.اس خود زندگی میکند. او فردی درونگراست و از مهارتهای زندگی اجتماعی بهره چندانی نبرده است. زوایه دید فیلم نیز، حداقل در اپیزود اول، روایتهای آرمین است. وی از طریق راهاندازی یک سایت کتابخوانی و فروم زیر مجموعه آن، با اشخاص گوناگونی از طریق مجازی در ارتباط است. ژاله «با نقشآفرینی ماهور الوند» و با نام کاربری گرگ، یکی از کاربران این سایت است که آرمین را متقاعد به دیدار حضوری میکند. جنب و جوش ژاله، آرمین را که کمتر در دنیای حقیقی با افراد این چنینی ارتباط داشته است جذب خود میکند. این دو ظاهرا دلبسته یکدیگر شدهاند.

در ادامه آرمین از طریق ژاله با یک شرکت هُلدینگ بزرگ که در زمینههای گوناگون مالی فعالیت میکند آشنا شده و با توجه به تخصصی که دارد دعوت به کار میشود. در مهمانی شرکت، ژاله، آرمین را با همخانهاش آناهیتا «با نقشآفرینی لیلا حاتمی» آشنا میکند. آناهیتا نامزد بهمن «با نقشآفرینی حسین یاری»، از مدیران شرکت است. مدت کوتاهی بعد از این آشنایی، آناهیتا آرمین را وادار میکند تا به کامپیوتر یکی از سران شرکت نفوذ کند و ... .
مشت نمونه خروار؟!
هر چند یک قسمت از یک سریال 30 قسمتی معیار خوبی برای قضاوت نیست، اما واقعیت این است که نهنگ آبی، در همین اپیزود اول - که قاعدتا باید به شکلی برنامهریزی شده باشد که بتواند کشش لازم برای جذب مخاطب در ادامه را فراهم کند - با اشکالات قابل توجهی روبهروست. در مورد سناریو، همانطور که در مقاله گذشته با عنوان «معرفی سریال نهنگ آبی» اشاره شد، ترکیب جیرانی و بهرام توکلی، ترکیب موازنه شدهای نیست. قلم توکلی، قلمی موقعیت محور است، درحالیکه دوربین جیرانی قصهپرداز است. اپیزود اول نهنگ آبی، در مقدمه چینی داستان عملا با شکست مواجه شده است و گرته برداری نویسنده از سریال امریکایی «مستر روبات» هم کمکی به رفع این معضل نکرده است. با توجه به اطلاعاتی که قسمت اول نهنگ آبی به مخاطب داد به نظر میرسد زیرساخت کاراکترهای این سریال بر اساس مدل الیوت - آنجلا ماس و شرکت «ای.کروپ» در مستر روبات طراحی شده باشد. البته اگر آن قوام داستانی را که در «مستر روبات» سراغ داریم، در نهنگ آبی هم ببینیم اشکالی به این کپیبرداری وارد نخواهد بود، اما در این خصوص، حداقل قسمت اول ناامید کننده بود. ضعف دوم که بسیار هم به ذوق مخاطب میزند، سبک تدوین و ویژوالهای ضعیف بکاررفته در سکانسهای نهنگ آبی بود. استیبل نبودن بیدلیل اکثر قابها - که مشخص نیست در مرحله تصویربرداری طراحی شده یا تدوین - در کنار ویژوالافکت ضعیف و اولیه، بالاخص در مورد پلانهای هک و فضای مجازی، از نمره سریال کاسته است.
با این حال برای قضاوت منصفانهتر، منتظر سهشنبههای آینده و اپیزودهای بعدی سریال نهنگ آبی خواهیم ماند و باز به انتظار رابطه قید اصلی این سریال، یعنی بازی نهنگ آبی - که در انتهای قسمت اول هم اشارهای به آن شد - مینشینیم. شاید سورپرایز سریال نهنگ آبی، در همین ترکیب نهفته باشد!
ادامه دارد...