یادداشتی بر فیلم سینمایی مسافران(Voyagers)
زندگی آنجاست!
یکی از ویژگیهای شگفتانگیز آدمی میل به "خواستن" و البته "بیشتر داشتن" است. خصلتی که ضمانتی است بر بقای نسل او. از نمودهای همیشگی این شاخصه، یافتن حیات در جایی فراتر از زمین است! برای روزگاری که کره خاکی کشش پذیرایی از انسان را نداشته باشد. رویای همیشگی انسان، تسخیر سیارهای با قابلیت حیات، برای همان روز مباداست. این رویا در مخیله بشر، چه در روزگاری که با چشمان غیرمسلح به تماشای آسمان مینشست و چه امروز که کاوشگرهای غولپیکر به یاری او شتافتهاند، همواره از یک تازگی شگفتانگیز برخوردار بوده است. حالا انسان کار سختتر را برگزیده؛ به جای تمرکز به حفظ حیات در زمین، به جای مدیریت منابع موجود، در پی یافتن بینهایت در آسمانهاست. چالش هیجانانگیزی که در صورت موفقیت، تاریخ بشری را دگرگون خواهد کرد.
هر کجا ردی از خیال باشد، صنعت سینما مشتری ثابت آنجاست؛ پس چه موضوعی خیال انگیزتر از کشف حیات در آنسوی کهکشان؟! در یکی از جدیدترین تلاشهای سینما در همین فقره، نیل برگر 58ساله در کوشش سینمایی 108 دقیقهای، پیگیر یافتن حیات در دورافتادهترین لوکیشن از کهکشان راه شیری است. تای شرایدن، لیلی-رز دپ، فیون وایتهد، کالین فارل، چانتی آدامز، ایزاک همپستد رایت، ویویک کارلا و کوئینتسا سوئیندل به عنوان هنرپیشه او را در «مسافران-Voyagers» یاری کردهاند. این فیلم با بودجهای در حدود 29 میلیون دلار، آوریل 2021 توسط لاینزگیت فیلمز راهی اکران شد.
داستان فیلم
سال 2063 فرار رسیده و زمین هر روز در حال گرمتر شدن است؛ افزایش خشکسالی و قحطی، زنگ خطر را برای آدمیان به صدا درآورده. دانشمندان در دوردستترین نقطه کهکشان، سیارهای مناسب برای زندگی یافتهاند. تحقیقات به مراحل امیدوار کنندهای رسیده است. اما حساسترین قسمت پروژه آغاز حیات انسان در سیاره جدید، انتقال گروه نخست از آدمیان است. افرادی که باید سختی یک سفر 86 ساله با فضاپیما را به جان خریده و قید زندگی عادی را بزنند. یک گروه سی نفره حاصل از لقاح مصنوعی، از بدو تولد برای این سفر بیبازگشت، تحت نظام تربیتی-زیستی خاصی پروش یافتهاند. آنها در یک پایگاه ایزوله و بدون کوچکترین ارتباطی با مردم جهان، برای این سفر آموزش میبینند.
زمانیکه اعضای گروه سال هشتم زندگی را طی میکنند، سفر آغاز میشود. آقای ریچارد که از روزهای نخست تولد اعضا، همراه گروه بوده، تنها بزرگسال همراه تیم است. ده سال اول سفر بدون مشکل خاصی سپری میشود. با آغاز دهه دوم اما، حواشی کمکم نمایان میشود. کودکانِ روزهای نخست سفر، امروز در ابتدای جوانی قرار دارند. هر کدام از آنها در یک زمینه مورد نیاز این سفر متخصص هستند و به انجام وظیفه خود در فضاپیما مشغولند. در یکی از پروژههای روتین روزانه فضاپیما، کریستوفر متوجه وجود نوعی عنصر سمی در گلخانه سفینه میشود. پیگیریهای او نشان میدهد این عنصر در نوشیدنی آبی رنگی که ساکنین سفینه پس از صرف وعدههای غذایی مینوشند نیز وجود دارد. در دیتابیس فضاپیما اطلاعاتی از این عنصر وجود ندارد. ظاهرا یک سانسور در حال انجام است! کریستوفر با کمک دوستش زک، پس از هک سیستم اطلاعاتی به ماهیت عنصر ناشناخته پی میبرند. آنها دیگر پس از وعدههای غذایی از نوشیدنی آبی رنگ مصرف نمیکنند و این شروع بحران در بافت انسانی فضاپیماست؛ رفتهرفته ... .
روایت بختبرگشتگان!
ساخت فیلم سینمایی درباره سفر، یکی از سختترین نوع روایات در سینماست. قصه باید از قوام خاصی برخوردار باشد؛ چون احتمالا شما با محدودیتهای بیشتری نسبت به یک درام شهری رو به رو خواهید بود. سختی سفر در سینما آنجایی بیشتر نمود پیدا میکند که بدانیم قرار است قصه در یک لوکیشن محدود روایت شود؛ و اینجا در «مسافران»، لوکیشن سفر نه یک اتوبوس یا یک کشتی، بلکه یک فضاپیماست؛ جایی برای توقف وجود ندارد، از جاده، پمپ بنزین و رستوران خبری نیست. از همه بدتر اینکه طول این سفر 86 سال است؛ حتی ممکن است عمر نسل اول مسافران به تماشای مقصد هم قد ندهد. آنها سفر میکنند برای نسل سوم، برای نوههایی که در برزخ متولد شده و احیانا قرار است در یک بهشت ناشناخته زندگی کنند. جاییکه اگرچه فردوس نخواهد بود، اما قطعا از زمین سال 2063 جای بهتری است.
«مسافران» درباره ساکنین برزخ است؛ آنها که اگر چه روی زمین متولد شدهاند، اما چیزی از آن به یاد ندارند. اساسا خاطرهای برای ساخته شدن نداشتهاند؛ اینطور برایشان تصمیم گرفته شده بود. آنها اسپرمهایی هستند که از ژن دانشمندان و افراد نخبه جدا شده و با لقاح مصنوعی متولد شدهاند. بخت برگشتگانی که اگرچه در ظاهر به جنین و بعد انسان تبدیل شدهاند اما، تجریه زیستیشان از لوله آزمایش فراتر نرفته است. آنها از لوله آزمایشی با حجم چند سیسی در آزمایشگاه به لوله آزمایش چند صد متری فضاپیما منتقل شدهاند.
نیل برگر قصه فیلم را از جای خوبی آغاز میکند. مسافران به بلوغ رسیدهاند و پرسشمندند؛ غریزه بوسیله مواد شیمیایی در آنها سرکوب شده. رخوت به جای نشاط در وجودشان جایگذاری شده؛ اینجا یک هابیل و قابیل ظهور میکنند؛ کریستوفر و زک. هر دو راز نوشیدنی آبی رنگ را فهمیدهاند؛ طغیان آغاز میشود. کریستوفر، پسر خوب سفینه، مسیحوار در برابر زکِ قاتل قد علم میکند و در نهایت سیرت نیکو به قدرت میرسد. فیلمنامه «مسافران» با اقتباس از رمان Lord of the Flies نوشته ویلیام گلدینگ به رشته تحریر درآمده است؛ این رمان لزوم حاکمیت قانون در جوامع انسانی را به تصویر میکشد و عنوان خود را از شیطان بعل الذباب گرفته. در این داستان، هواپیمای حامل بچههای یک مدرسه در نزدیکی جزیرهای متروکه سقوط میکند و آنها بدون سرپرست، موظف به اداره جامعه خودشان میشوند. پس از مدت کوتاهی، گروه قانونگریز با توسل به اهرمهای زر و زور و تزویر جمعیت را به سوی توحش میکشند. سریال معروف لاست نیز با اقتباس از همین رمان ساخته شده است.
«مسافران» در اجرا، مخصوصا در تصویربرداری اثر چشمنوازی است؛ در مدت زمان صد و هشت دقیقه، آنهم در یک لوکیشن محدود، احساس کسالت به بیننده دست نمیدهد. متاسفانه فیلمنامه نسبت به اجرا چند گام عقبتر است و باعث شده «مسافران-Voyagers» آنگونه که پتانسیل داشت مورد توجه قرار نگیرد. با این حال، بسیاری از انتقاداتی که به سناریوی فیلم شده وارد نیست. یکی از بیشترین مواردی که به آن اشاره شده، ضعف در دیالوگها است؛ پاسخ این انتقاد در خود فیلم موجود است؛ سرنشینان این سفینه افرادی هستند که در یک محیط کاملا ایزوله رشد کردهاند؛ حتی نور خورشید از آنها دریغ شده تا کمترین وابستگی را به عناصر زمینی داشته باشند؛ بنابراین شنیدن جملات سنگین و عجیب و غریب فلسفی از این افراد دور از منطق است. «سفرکنندگان-Voyagers» را میتوان در جایی میانه آثاری شبیه به خودش جای داد؛ جاییکه ارزش صرف 108 دقیقه از عمر تماشاگر برای یک فیلم را شامل میشود؛ درسینمای امروز، فیلمی که ارزش تماشا دارد، فیلم برندهای است!