یادداشتی بر فصل اول سریال آقای روبات (MR.ROBOT)
برای دنبالکنندگان سریالهای امریکایی، «MR.ROBOT» اتفاق نادری است؛ رخداد سنتشکنی که هر چند سال یکبار رخ میدهد و صد البته که تکرار آن، به همان میزان جذابیت مرتبه نخست، آزاردهنده خواهدبود. در مقاله گذشته با عنوان «معرفی سریال آقای روبات»، به ارائه اطلاعات اولیه در مورد این مجموعه تلویزیونی پرداختم و حالا نوبت تحلیل است. بنابراین اگر نیاز به کسب اطلاعات بیشتر در مورد عوامل و روند تولید این مجموعه دارید به مقاله مذکور مراجعه کنید.
یک ژانر مختلط!
اما گفتم این سریال، اتفاق نادری است؛ خب! چرا اتفاق نادری است؟! سینما و تلویزیون امریکا، بیشک حرفهایترین مدیوم تولید و اکران محصولات رسانهای است. اساسا صنعتی است تمام و کمال. حجم سرمایه در گردش، سودآوری کلان و صد البته تاثیرگذاری انکارناپذیر روی ذائقه و افکار عمومی بینندگان، سه شاخص مهمی است که جریان تصمیمساز رسانهای در امریکا، با تکیه بر آن، هنرمند را راهبری میکنند.
در حوزه فیلم و سریال، مسئله ژانر و انتخاب آن، معلول بلافصل سه شاخص بالاست. استراتژی نگارش فیلمنامه و تولید سریال در امریکا، همواره بر این است که مخاطب، با تماشای یک یا نهایتا دو قسمت نخست، تکلیف خود را در مورد ژانرِ آنچه به او ارائه شده است، بداند. به عنوان مثال در سریال «بیست و چهار»، مخاطب به سادگی درمییافت که قرار است چه فضایی را تجربه کند؛ در سریال «غیرطبیعی» میداند فضای ماورالطبیعه محور است و در «دوستان»، تماشاگرِ یک کمدی گزنده، علیه شهرنشینی مدرن امریکاست.
اما در «آقای روبات»، کارگردان، که اتفاقا طراحی داستان را هم عهدهدار است، از این خطوط سنتی عبور کرده. سماسماعیل با بررسی ژانرهای پرطرفدار سالهای اخیر، یعنی ملودرامهای اجتماعی، سیاسی و ماورالطبیعه، معجونی متشکل از هر سه فراهم آورده است.
نوع تعامل کاراکترهای خاکستری در «آقای روبات»، مدلی مینیاتوری است از مراودات امروز حاکم بر جامعه امریکا. در دنیایِ «آقای روبات»، از هکر و روانشناس و کارمند هست تا قاچاقچی مواد مخدر؛ پس این از منظر اجتماع.
اما روابط پشتپرده در سطوح بالای شرکت «ایکروپ»، کنار مسائل مرتبط با بحران اقتصادی و اشاراتی که به ایران، چین و احتمالا روسیه میشود، خرده نشانههایی است از ژانر سیاسی.

ماورالطبیعه در دنیای صفر و یکها!
اما ماورالطبیعه؛ در جغرافیای «آقای روبات»، برخلاف روال معمول سریالهای غربی، ماورالطبیعه به سحر و جادو و زامبی خلاصه نمیشود. اگر پیش از این، برای خواندن ذهن شهروندان، باید سراغ جادوگر را میگرفتیم، اگر قرار بود هریپاتر یا مرلین با چوبدستی و اورادشان مردم را سحر کنند، در «آقای روبات»، این هکر است که با اسباب سایبر جادو میکند. در واقع الیوتها، تردستان، شعبدهبازان و جادوگران هزاره سوماند.
همین خاصیت فراژانری «آقای روبات»، حداقل در فصل نخست، کمک شایانی به جذب مخاطب کرده است. تماشاگر قدری سیاست میبیند، قدری جامعهشناسی و مقداری سایبر. جالب اینجاست که کارگردان پشت هر سه هست و همزمان حامی هیچیک نیست. حتی با اینکه نام اثر، کاملا سایبری است، اصطلاحات بکار رفته در حوزه مسائل فنی علوم کامپیوتر، پایرا فراتر از سواد مخاطب نمیگذارند. اینها امتیازات سریال است؛ البته کارگردان، این قوام را مدیون تقلید مو به مو از اساتیدی است که خود علنا به آن اعتراف داشته؛ شناختهشدهترین آنها، دیوید فینچر است.
مسئله بعدی، خط داستانی غیرمتناوب سریال است. کارگردان از پرداختن به پیچیدگیهای فنی، که باور آن برای مخاطبعام مشکل است اجتناب ورزیده؛ مخاطبعام یعنی مخاطب هدف، یعنی مهمترین تماشاگرِ هر اثر نمایشی؛ قشری که از اطلاعات فنی و پیچیده حوزه سایبر فاصله دارد. در مقابل «آقای روبات» سریال «person of interest» قرار دارد. مجموعه خوشساخت اما پیچیدهای که به دلیل همان پیچوتابها، نتوانست به محبوبیت «آقای روبات» دست یابد. هر چند به اعتقاد نگارنده، برای اهلفن، یعنی آنان که پیگیر مسائل کلان حوزه سایبر هستند، «person of interest» سریال جذابتری است.

هکر نه، هکر افراطی!
اما سماسماعیل با تمام هوشمندیهایی که از خود نشان داد، بدون اشتباه هم نیست. اگر میان اقوام و دوستان! سابقه آشنایی با هکرها را داشتهباشید، حتما در همان چند ملاقات کوتاه، از اختلالات روان پریشانه بعضی از آنان مطلع شدهاید. نابغههای درونگرایی که غالبا نگاهی تکبعدی به زندگی دارند. برای آنها همه چیز یا صفر است یا یک! با این اوصاف، نقش اول «آقای روبات»، هکری است که به مرفین اعتیاد دارد و همزمان از اختلالات پارانوئیدی رنجور است. مبتلایان به پارانوئید، به شدت توهمگرا هستند، آنهم توهمگرای توطئهمحور. در طول سریال، آن مردان سیاهپوشی که الیوت فکر میکند همواره در تعقیب او هستند، نشانههای بارز همین بیماری است. پس یک هکر پارانوئید یعنی هکر ضربدر هکر! هکر به توان هکر، اصلا هکر افراطی!
این ویژگی کاراکتر الیوت، شمشیر دولبهای است که از یک سو توجیه غیرخطی بودن داستان و فضای وهمآلود فیلم را بردوش میکشد و از سوی دیگر، مخاطب را در این خوف و رجا نگه میدارد که سرگرم تماشای چیست؟ توهم الیوت یا واقعیت او. اتفاقا لبه دوم همین شمشیر در کنار چند عامل دیگر، باعث ریزش مخاطبین سریال در فصل دوم شد. موضوعی که در یادداشت مرتبط با تحلیل فصل دوم «آقای روبات» به آن پرداخته خواهدشد.

...و مونولوگهای دلچسب
اما برگ برنده دیگر سریال «آقای روبات»، نگارش مونولوگهای نابی است که بیننده از زبان ذهن الیوت میشنود. اکثر این مطالب مربوط به نقش مهندسی رفتار در شبکههای اجتماعی است. در قسمت پنجم و درست جایی که الیوت و گروهش از نفوذ به طبقات ممنوعه شرکت «ایکروپ» ناامید شدهاند، دستکاری اطلاعات ویکیپدیا، مطالب به دست آمده از پروفایل شخصی نگهبانان شرکت و نفوذ به سیستم پیامکی، راهگشای آنها میشود.
چین، ایران و روسیه، قدرتهایی که همواره مورد اتهام سایبری امریکا هستند، در سایه فیلم حضور دارند. چینیها با ارتشتاریکی، بخشی از حمله گروه «fsociety» علیه کمپانی «ایکروپ» را بهدوش میکشند. کاراکتر «Trenton»، هکر مسلمان و عضو گروه «fsociety»، سهم ایران از «آقای روبات» است؛ روسها نیز با عدم حضورشان در فصل نخست، به طرز مشکوکی در فیلم حضور دارند!
برای تحلیل بیشتر «آقای روبات»، باید منتظر فصلهای آینده نشست؛ باید دید کدام خطداستانی عمیق خواهد شد و سیاست سازندگان به کدام سمت میل خواهد کرد.
ادامه تحلیل «آقای روبات» را در فصل دوم دنبال کنید.