نگاهی به فیلم سینمایی گربه سیاه
درباره کارگردان
کریم امینی، بازیگر، نویسنده و کارگردان 35 ساله ایرانی است. از سوابق او در بازیگری میتوان به سریالهای پرده نشین، تعبیر وارونه یک رویا، سارقان روح و آثار سینمایی خواب زدهها، ایتالیا ایتالیا و آب نبات چوبی اشاره کرد. او یکی از نویسندگان سینمایی کمدی تکخال است. دشمن زن، تنها تجربه او در عرصه کارگردانی بوده است. امینی سال 1398 فیلم سینمایی گربه سیاه را به تهیهکنندگی بهرام رادان مقابل دوربین برد. این فیلم دو سال در انتظار اکران بود و در نهایت چند هفتهای است که به اکران سینماهای کشور درآمده است. علی اصغری نویسنده و مرتضی هدایتی فیلم بردار این فیلم هستند. ترلان پروانه، حسین پورکریمی، کیا رکنی و پیام احمدی نیا بازیگران اصلی این فیلم در کنار بهرام رادان هستند. تا هفته دوم بهمن ماه، فروش این فیلم کمتر از دو میلیارد تومان اعلام شده است.
داستان فیلم
گربه سیاه، روایت زندگی رها، دختر بیست سالهای است که در آرزوی مهاجرت و تبدیل شدن به یک طراح لباس حرفهای تلاش میکند. پدر او فوت شده و رها با ناپدریاش زندگی میکند. مادر رها هم به جرم بدهی ناشی از چک بلامحل زندانی است. نامزد رها یعنی آرمان، قرار است او را در دستیابی به رویایش کمک کند؛ اتفاقی که البته بعد از دوسال هنوز در حد یک آرزو باقی مانده. آرمان یک هنرمند بیت باکس است و به دلیل اختلاف سلیقه با پدرش رابطه خوبی ندارد. در همین گیر و دار، رها و آرمان با یک پیک موتوری شهرستانی به نام وحید آشنا میشوند. وحید در اینستاگرام فعال است و برای جذب فالوور از انجام هیچ کاری دریغ نمیکند. او در پشت صحنه فیلمبرداری یک کار سینمایی به طور اتفاقی با بهرام رادان برخورد میکند و از همین اتفاق برای ایجاد حاشیه و جذب فالوورِ بیشتر سوءاستفاده میکند. رها، آرمان و وحید با نزدیک شدن به راننده شخصی رادان و تعقیب او، محل سکونت آقای بازیگر را پیدا میکنند؛ سپس با یک نقشه از پیش طراحی شده وارد خانه رادان شده و تصاویر این اتفاق را بصورت لایو در اینستا پخش میکنند. پخش تصاویر از اتاق خواب و زندگی خصوصی رادان به حواشی زیادی دامن میزند. این حواشی وحید را از یک شخص گمنام عادی به یک شاخ مجازی مشهور تبدیل میکند. در این بین، نامزد وحید هم از شهرستان به تهران آمده و از تغییرات ظاهری و اخلاقی او شگفت زده میشود و ....
فیلمنامهای که نیست!
ایدهای که فیلمنامه فیلم سینمایی «گربه سیاه» بر محوریت آن شکل گرفته، از پتانسیل بالایی برخوردار است؛ اما پرداخت آماتوری به موضوع، پاشنه آشیل کل فیلم شده است. خرده پیرنگهای بی سر و ته و بیکارکرد در فیلم، جز خسته کردن مخاطب هیچ برآیندی ندارد. رفت و آمد دوست چشم چران ناپدری رها، مراسم خواستگاری از خواهر آرمان، کاراکتر دختر مستندساز، همه و همه شلوغکاریهای ناشی از عدم تسلط به موضوعی است که فیلم قصد داشته به آن بپردازد. عجیبتر از همه حضور شخص بهرام رادان است! ظاهرا در ابتدا قراری بر حضور رادان مقابل دوربین نبوده؛ قصد رادان تنها تهیهکنندگی فیلم بوده است! اما تهیه اینچنین اثر نازلی از خود رادان نیز محل پرسش است. فیلم در سطحیترین کیفیت ممکن ساخته شده است.
فیلم مثلا قصد داشته در نقد سلبریتیگری لمپن گام بردار دارد و در تجلیل از سلبریتیگری اورجینال تلاش کند. متاسفانه در هر دو افتضاح عمل کرده است! نمایش روند تبدیل یک دلقک مجازی تا یک شاخ مجازی محبوب، در چند استوری از ساندویچ فروشی، دابسمش و یکی دو حرکت پاپاراتزی خلاصه شده. واضح است تیم طراح داستان بدون تحقیق و کمترین تسلطی بر شبکههای اجتماعی اقدام به نگارش فیلمنامه کرده است. از این مضحکتر طراحی کاراکتر سلبریتی اورجینال فیلم است! یعنی کاراکتر آقای بازیگر که در واقع همان بهرام رادانی است که نقش خودش را ایفا میکند. شمایل ایشان در قد و قواره مسیح ترسیم شده است! یک مصلح مهربان که هیچ خطایی ندارد! مردی که به شدت پیگیر حق و حقوق کارکنان خود است و از آبروریزیهای پیاپی چند نوجوان پرشور هیچ کینهای به دل نمیگیرد. جالب اینجاست که چنین کاراکتر سفیدی، وقتی مورد اتهام در فضای مجازی قرار میگیرد حتی قادر به جلب اعتماد نامزد خودش هم نیست! اینکه شخصیت بهرام رادان در زندگی شخصی و کاری اینگونه هست یا نه اصلا محل اشکال نیست؛ رادان یکی از کمحاشیهترین سوپر استارهای سینمای ماست. اما رادان در گربه سیاه قرار است نماد یک طیف باشد نه شخص خودش؛ سفیدی مطلق یک کاراکتر سالهاست که در سینمای دنیا و حتی سینمای خودمان منسوخ شده است. باید اذعان کرد که فیلمنامه گربه سیاه به شدت مخاطب را دستکم فرض کرده است و حالا که این اتفاق رخ داده، جای نقد و تحلیل دیگری برای خودش باقی نمیگذارد. احترام به مخاطب، اصلیترین شرط تولید یک فیلم است.
قطعا اگر این ایده توسط یک تیم جوان گمنام و در غالب یک فیلم کوتاه اما کیفی به سرانجام میرسید ماحصل مفیدتری داشت. آنچه دیدیم، سرگردانترین فیلم اکران 1400 بوده است.