فناوری اطلاعات و ارتباطات، فراتر از فناوری ابزاری
به گزارش واحد فناوری اطلاعات سایبربان؛ بر پايه نظريه مزبور، موج اول عبور از غارنشيني به دوره كشاورزي و موج دوم گذر از كشاورزي به دوره انقلاب صنعتي در قرن هیجدهم ميلادي و موج سوم ورود به دوره فراصنعتي و يا موج اطلاعات بوده و از سالهای اول دهه هشتاد ميلادي شروعشده است. در هر یک از این دورهها، بشر اقدام به ابداع ابزارها و وسایلی کرده است که بتواند به او در تسلط بر طبیعت کمک کند. از ابزارهای سنگی تا چوبی و آهنی که بهتدریج بشر از آنها استفاده کرده است. این روند ادامه داشته است تا آنجا که هوشمندی بشر کاملتر شده است و به ابزارهای الکترونیک و در ادامه ابزارهای هوشمند رسیده است. روند تکامل ابزارها نوعی تکامل هوشمندی ذهن بشر را نیز نشان میدهد. تکامل ابزارها امروزه به ابزارهای پیشرفته در حوزههای فوق پیشرفته مثل فناوریهای نانو، زیستی، شناختی و فناوری اطلاعات و ارتباطات رسیده است.
روند تکامل ابزارهای ساختهشده توسط بشر را میتوان به دودسته توانا ساز (Enabler) و توانمندساز (Empowerment) تقسیم کرد: ابزارهایی که بشر اولیه تا قرن بیستم ابداع کرده و او را در مهار طبیعت توانا ساخته و ابزارهایی مانند پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات که در اواخر قرن بیستم و بیست و یکم، بشر را توانمند ساخته است. این دو واژه هرچند شباهتهایی دارند اما تفاوتهای زیادی نیز باهم دارند. میتوان این تفاوت را با ذکر مثالهایی نشان داد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات تنها ابزار توانا ساز صرف نیست، توانمندسازی هم علاوه بر تواناسازی دارد. انسانی که از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده میکند یا این فناوری بخشی از زندگی او میشود انسانی نیست که فقط فضای واقعی او بسط یافته باشد، بلکه یک توسعه مرکب است و این باعث میشود که انسان با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات نهفقط توانا شود بلکه توانمند شود. بهطور مثال در تواناسازی وقتی شما بهطور مثال ابزار چکش را از انسان بگیرید، برمیگردد به انسان بدون ابزار. ولی انسانی که تجربه زیست با فناوری اطلاعات و ارتباطات را داشته باشد، وقتی این فناوری را کنار میگذارد، برنمیگردد به انسان قبلی که این فناوری را تجربه نکرده، بلکه انسان توانمندی است و یک انسان عروج کرده بهجای دیگر است. این انسان، انسان متفاوتی است. مثال دیگر میتوان بحث شبیهسازی (simulation) را مطرح کرد. درجایی که با استفاده از شبیهسازی یک انسان یاد میگیرد که کار خلبانی انجام دهد و یا ناخدای کشتی شود درحالیکه هیچگاه در فضای واقعی هواپیما و یا کشتی را تجربه نکرده است، ولی انسان ابتدایی نیز نیست. این را میتوان به حوزه فرهنگی نیز تعمیم داد.
انسانی که تجربه فرهنگی استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات را داشته باشد با انسانی که تجربه فرهنگی آن را نداشته باشد، متفاوت است و یک انسان توانمندتری است.
از طرف دیگر فناوري اطلاعات و ارتباطات بهعنوان ابزار محاسباتی و اداری وارد بازار شد و از اواخر دهه هشتاد میلادی با توسعه صنعت دیجیتال (سختافزار و نرمافزار) روزبهروز نقش فاوا در عرصههای متفاوت زندگی افزایش یافت. فاوا در عصر فراصنعتي جنبه ابزاري و توانا ساز یافته و مولد جامعه اطلاعاتي و شبكهاي گرديد. ولي در فرايند جامعه اطلاعاتي نقش ابزاري فاوا از طریق ایجاد نظامهای ارتباطی (تحت شبکه) و اطلاعاتی - سرگرمی (تحت رسانههای تعاملی) و خدماتی (تحت عناوین دولت الکترونیکی، تجارت الکترونیکی و سلامت الکترونیکی و یادگیری الکترونیکی و...) مبدل به نقش ايجاد توانمندي گرديد. بهنحویکه فراتر از ابزار، روشهاي علمي را تغيير داده است و حوزههاي جديد توليد معرفت و حكمت و دانايي پيامد جامعه اطلاعاتي و نقش ابزاري فاوا ميباشند. این توانمندی همافزا متناسب باسواد دیجیتالی، زیرساختهای ارتباطی و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی کارکرد دارد.
بنابراین در حوزه سیاستگذاری در این فضا، سیاستگذاری از جنس ابزار توانا ساز نیست و سیاستهایی که به دنبال محدودسازی بخشهایی از این فضا است.