عملیات لجستیک مؤثر، در یک فضای اطلاعاتی تضعیفشده
کنشهای آمایشگر موفق، بر اطلاعات و دادههای دقیق مبتنی هستند. تجربه نشان داده است که حتی خطاهای نسبتا کوچک در سامانههای پشتیبانی میتوانند، در برخی موارد، تأثیر فراوانی بر اینگونه عملیات داشته باشند. با وجود برآوردهای موشکافانه، رخ دادن اشتباه طی این دست عملیات، امری اجتنابناپذیر است. این خطاها ممکن است ناشی از طیف گستردهای از عوامل، مثل لغزش انسانی و حملات سایبری هدفمند باشند. از همین روی، مؤسسه مطالعاتی رند، اخیرا به درخواست نیروی هوایی ایالات متحد، مطالعه روی پدید آوردن دگرگونی در رزمآراییها، فنآوریها و رویه بهبود توانایی هواپیماها را برای شناسایی، ارزیابی و کاهش خطا، آغاز کرده است. کارشناسان هدف اصلی این تحقیقات را کاهش حداکثری خطاها و تأثیر منفی این اشتباهات بر عملیات جنگی، اعلام کردهاند.
در این میان، فرآیندهای کاملا خودکار در مسیر بررسی روشهای گوناگون عملیاتی، چالشی اساسی بهشمار میروند. شناسایی دادههای ناهنجار و کاذب، طی زمان جنگ، امری بسیار مهم است؛ اما ناهماهنگیها در جنگ، بهصورت ناخواسته، کمتر از زمان صلح به چشم میخورند؛ زیرا نبرد و تقابل، خود ناهنجاریهای بزرگی بهشمار میروند.
بنابراین فعالیتهای تدارکاتی هنگام صلح و جنگ، تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند. همه عوامل انسانی، یعنی ارتشیها، غیرنظامیان و پیمانکاران، همگی باید برای تشخیص دادههای غیرمعمول و اشتباه، آموزش ببینند تا هوشیاری سامانههای بررسی و نظارت، به حداکثر خود برسد. ازسوی دیگر، سطوح بالای مدیریت نیز باید فضا را برای دریافت گزارشهای اینچنینی از همه منابع اطلاعاتی ممکن، مهیا کنند.
با بررسی این گزارش پردامنه اندیشکده رند، میتوان نتیجه گرفت که نکات مهم حوزههای بحرانی افزاینده خطر بروز خطا در محاسبات تدارکاتی، به شرح زیر هستند:
• شتاب شناسایی در طول فرآیند تحقیقات، باید به اندازه کافی بالا باشد. شفافیت و سرعت، حاصل عملکرد مجموعهای از عوامل چون: افراد کارشناس، سادگی تهیه گزارش و شناخت عوامل خطازا در ابتدای مسیر ارزیابی و بررسی هستند.
• فرآیندهای کاملا خودکار - که بدون دخالت انسان در روند واکاوی، تنها نتیجه را به کاربران اعلام میکنند - از مهمترین چالشهای شناسایی بهشمار میروند. سامانههای اتوماتیک، عموما برای تشخیص خطاها و نقایص احتمالی، به سازوکار ویژهای نیاز دارند.
• شناسایی اطلاعات ناقص و غلط در هنگام جنگ، امری حیاتی است؛ اما ناهنجاریها طی زمان جنگ، کمتر از دوران صلح دیده میشوند. زیرا خود جنگ، یک ناهنجاری است؛ اما بیشک برای تغییر شیوههای تشخیص از مقاطع صلح به جنگ، سازوکاری مدون و ثابت نیاز است.
• آموزش همه نیروهای فعال در نهادهای هدف، بهمنظور شناسایی مؤثر تهدیدات و خطاها باید در دستور کار قرار گیرد.
• مدیران ارشد و بازیگران شاخص، باید محیطی را ایجاد کنند که کارگران تشویق شوند؛ دادههای مبهم ناخوشایند را گزارش دهند.
سفارشها و راهکارهای عملی
بهطور کلی تبیین الزامات جامعه متولی پشتیبانی، در وضعیتهای گوناگون عملیاتی، تنها ازطریق سیاستگذاری منظم پیشنیازهای تدارکات، میسر میشود. این فرآیند، به احتمال فراوان، نتایج مثبت و ملموس را با کمترین هزینه منابع پدید میآورد.
در پیش گرفتن روشهای ساده و کوتاه مانند قانون بنفورد، برای یافتن دادههای خطا و ایجاد توانایی رفع این اشتباهات نیز از مهمترین عوامل کاهش زمان و هزینه فرآیند بالا، محسوب میشود.
آموزش مؤثر همه کارکنان پویا در یک سازمان، برای مقابله با حملات سایبری و ایجاد تغییرات ویرانگر در درستی دادهها نیز باید در دستور کار سازمانهای حیاتی و مهم قرار گیرد.