عمق شکست رژیم صهیونیستی در بعد دیجیتال
به گزارش کارگروه بینالملل سایبربان؛ یکی از اعضای ارشد مؤسسه دموکراسی رژیم صهیونیستی و کارشناس حقوق و فناوری درخصوص عمق شکست رژیم غاصب در بعد دیجیتال و عدم موفقیت رژیم کودککش در رویارویی با حملات سایبری مقالهای نوشته که به شرح زیر است :
«تا آغاز قرن بیستم، فکر جنگ بر رویارویی خشونتآمیز بین جنگجویان در میدانهای جنگ و کشتیهای جنگی در دریا متمرکز بود. عملیات یک هواپیما در حریم هوایی توانایی بمباران غیرنظامیان در عمق خاک دشمن را مشخص، عقب را به جلو تبدیل و بعد سوم را ایجاد کرد. در سرزمینهای اشغالی نیز لزوم برخورد در حوزه فیزیکی به عنوان یک جبهه منجر به اصلاح فرماندهی و بخشی از عملیات نظامی، ساخت فضاهای حفاظت شده مسکونی در منازل جدید، تقسیم به مناطق هشدار و ایجاد یک سیستم پوشش فیزیکی برای بلایا و جنگ شد.
با توسعه فضای سایبری، بعد جدیدی از رزم ایجاد شد که در جنگ کنونی به اوج خود رسید. همانطور که قبلاً در جنگ روسیه و اوکراین دیدهایم، این تلاشی برای استفاده از فضای دیجیتال در دستیابی به دستاوردها در میدانهای جنگ موجود است. این تلاشها چند لایه است و از طریق حملات سایبری و حملات به محیط اطلاعاتی انجام میشود.
از آغاز جنگ، رژیم صهیونیستی حملات سایبری مختلفی را از تلاش برای حمله به زیرساختهای محاسباتی تا حمله به سیستمهای الکتریکی خانههای شخصی تجربه کرده است. بعد اضافی، فقدان ابعاد دیجیتال یا سپرهای فیزیکی است که میتوانند برای دفاع از خود فعال شوند.
جنبه دیگر جنگ در محیط اطلاعاتی است. این در مورد اخبار جعلی، یا آنچه ما از گذشته به عنوان جنگ روانی و جنگ علیه آگاهی میدانیم نیست، بلکه در مورد مبارزات هماهنگ، هدایت شده و زمانبندی شده توسط دشمن است. اینها در کل اکوسیستم اطلاعاتی، از رسانههای مستقر، از طریق تمام شبکههای اجتماعی، هر کدام با ویژگیهای خاص خود در گروههای واتساپ و تلگرام و در پلتفرمهای بازی مانند «Roblox» پخش میشوند. پیچیدهترین بازیکن در این زمینه با اختلاف زیاد، روسها هستند، اما ایرانیها کتاب بازی را به خوبی یاد گرفتهاند.
این بعد از جنگ قبل از هر چیز برای ایجاد احساس آسیب شخصی و گروهی و آسیب رساندن به احساس امنیت شخصی طراحی شده است.
اما این بعد از جنگ هدف دیگری دارد و آن تضعیف توانایی ما برای کشف واقعیت است. سیل عمدی اطلاعات در بین شهروندان اسرائیلی و در سراسر جهان عدم آگاهی و درک درستی از آنچه واقعاً در جریان است ایجاد میکند. چه کسی مسئول است؟ چه کسی متجاوز و چه کسی قربانی است؟ و چه کسی برنده و چه کسی بازنده است؟ این بعد مبتنی بر پدیدههای فرهنگی است، در درجه اول پدیده پسا حقیقت که باعث شد تشخیصهای اساسی مانند حقیقت در مقابل جعل، حقایق در مقابل نظرات و احساسات، اعتماد در برابر سوءظن، مبهم شود. اینها خطوط گسلهایی هستند که اصطکاکهای اجتماعی را بین ما ایجاد میکنند و بُعد دیجیتالی جنگ بهطور ساده قصد دارد این اصطکاکها را گسترش دهد.
مشکل این است که بعد دیجیتالی جنگ بین نیروها تیرگی ایجاد میکند. برخی دستاوردهای دشمن از طریق حسابهای جعلی و باتهایی که او فعالیت میکند به دست نمیآید، بلکه از طریق نیروهای محلی است که مضامین و روایتهای دشمن را تکرار میکند و باعث گسترش آنها میشود. صفحات فیسبوک و گروههای واتساپ فعالان جناح راست توسط حسابهای ایرانی مدیریت میشوند. روزنامهنگاران در شبکههای تلویزیونی تئوریهای توطئه منشأ روسی را به گونهای تکرار میکنند که گویی تحقیقات واقعی هستند. و یک ویدیوی آدمربایی با کارگردانی خوب به سرعت تنها واکنشهای بی بی/فقط بی بی را که حماس میخواست، به دنبال دارد.
بُعد دیجیتالی جنگ نیز وجود مرزهای مستقل را مبهم میکند، زیرا حرکتهای نفوذ در سراسر جهان صرف نظر از محل سکونت یا شهروندی انجام میشود. و یک موضوع مهم دیگر وجود دارد که «واسطههای جنگ» است، یعنی شرکتهای رسانههای اجتماعی که در واقع پایهای را تشکیل میدهند که بعد اضافی جنگ بر اساس آن انجام میشود. پلتفرمهایی که در گذشته به عنوان ابزارهای ارتباطی مملو از گشاده رویی و جذابیت تلقی میشدند، به حماس اجازه میدهند تا ویدئوهای ترسناک را در کنار اطلاعات نادرست در سراسر جهان پخش و بر اساس همکاری اشخاص ثالث (شهروندان، گروههای ذینفع، اشخاص جنایی و تجاری) به منظور گسترش آنها تلاش کند.
با وجود تجربه در جنگ روسیه و اوکراین، اسرائیل برای جنگ در بعد دیجیتال آماده نبود. هیچ ژنرالی نیست که دور میز تصمیمگیری بنشیند که وظیفهاش رسیدگی به این بعد از جنگ باشد. نیروهای ارتش در بعد دیجیتال، با دولت، پلیس، شینبت، سیستم سایبری و مرجع حفاظت از حریم خصوصی کار میکنند.
موشکسنج دیجیتال
استفاده از شبکههای اجتماعی برای ایجاد ابعاد اضافی جنگ، مستقیماً ناشی از این واقعیت است که اسرائیل با چارچوب قانونی مناسب برای تحمیل مسئولیت بر شبکههای اجتماعی آماده نشده بود. بنابراین ما در معرض محتوا و واکنشهای وحشتناک و همچنین در معرض تصمیمات یک جانبه شرکتها هستیم که در مقابل آن درمانده میشویم. سیستم سایبری ما، که قرار است از فضای دیجیتال در برابر حملات محافظت کند، فاقد اختیارات موجود در قانون است. هیچ چارچوب سازمانی یا آمادگی مناسبی برای شرایط اضطراری دیجیتال ایجاد نشده است که مقرراتی را در فضای سایبری در کنار استانداردهای اجباری برای بخش تجاری و خصوصی اعمال کند. و نتیجه؟ افشای بارانی از موشکهای دیجیتال و تلاش مضحک برای رفع آن اکنون از طریق مقررات اضطراری.
مانند سایر زمینههای جنگ، مسئولیت به دوش مردم و جامعه مدنی منتقل میشود. سازمانهای جامعه مدنی به بررسی کنندگان حقایق دولت تبدیل شدهاند و توسط مقامات مجری قانون و امنیتی و همچنین رسانهها مورد استفاده قرار میگیرند. از عموم مردم درخواست میشود که از اشتراک اخبار جعلی خودداری کنند. در واقع، آموزش برای مصرف انتقادی اطلاعات و ایجاد یک فضای حفاظت شده عاطفی و روانی بسیار مهم است، اما فکر کنید اگر دولت به هر شهروندی بگوید سیمان و آجر را بردارید و برای خود یک فضای حفاظت شده بسازد چه اتفاقی میافتد به جای اینکه طبق قانون همه شرکتهای ساختمانی را ملزم به انجام این کار کند.
یک ضربالمثل معروف میگوید : کسی که صلح میخواهد برای جنگ آماده میشود.» ضربالمثلی کمتر شناخته شده که به باسیل هنری لیدل هارت (Basil Henry Liddle Hart)، مورخ جنگی بریتانیایی نسبت داده میشود، میگوید : «کسی که صلح میخواهد جنگ را درک میکند.» تاریخ غمانگیز ما پر از جنگهای فیزیکی خونین است، اما نخستین جنگ 4 بعدی و پیامدهای آن اکنون به شدت مورد نیاز است.»