خاورمیانه نوین، با چاشنی جنگ سایبری
کاربرد سیاسی ابزارهای سایبری، یکی از بهترین شتابدهندگان ممکن برای جهتدهی به رویارویی ژئوپلیتیک بهشمار میرود. آسیای غربی در سالهای اخیر، شاهد رستاخیز سایبری ازسوی دولتهای مستقر در این منطقه بوده است. تنشها و اختلافات سیاسی این کشورها، در سالهای رشد فضای مجازی، به ناگاه با پدیده تازهای برای افزایش تقابل و تداوم خصومتها، روبهرو شدند.
بحران قطر را در ماه ژوئن سال 2017 میتوان مصداق بارز بهرهبرداری از حملات هدفمند سایبری برای دستیابی به اغراض جاهطلبانه ژئوپلیتیک، طی مناقشات منطقهای دانست. ترکیب تأثیر چشمگیر یورشهای سایبری با گسترش بالا و کمترین هزینههای سیاسی و اقتصادی، برای اغلب کنشگران سیاسی غرب آسیا، راهبردی کارآمد و ارزان در سطح جهانی محسوب میشود.
اکنون سالها است که فضای مجازی و استعداد سایبری، از عوامل شکلدهی به روابط ایران و همسایگانش بهشمار میآیند. ایران، اسرائیل و جهان عرب، پس از وقوع تهاجم بدافزاری استاکسنت به جمهوری اسلامی در سال 2010 و هویدا شدن برخی نقاط ضعف کشورهای منطقه در این زمینه، روند نیرومندسازی تسلط رایانیکی خود را آغاز کردند.
از همین روی، بسیاری از کارشناسان امنیت بینالملل مدعی شدهاند که توان سایبری ایران، یکی از مهمترین عوامل بیثباتکننده مذاکرات هستهای، برجام و روابط تهران با سایر قدرتهای منطقهای و جهانی است.
جنگهای سایبری، امکان جاسوسی و تهاجم مؤثر را برای دولتهای خاورمیانه فراهم کردهاند. این دست اقدامات، بهواسطه کمبود قوا و امکانات، معمولا در فضای سنتی و متعارف، برای این کشورها، مقدور نیست. نکته جالب این است که دولتهای یادشده، با وجود نوظهور بودن مسئله فضای مجازی، در ساختارسازی جنگ و تخاصمات متعارف در بستر فضای سایبری، بسیار موفق عمل کردهاند.
به عقیده متخصصان علوم سیاسی و امنیت، ایران، حزب الله، حماس و اسرائیل، بهعنوان عناصر پیشروی منطقه در جنگهای نامتقارن، نخستین بازیگران فعال در پهنه اینترنت و جنگهای سایبری بودهاند. این امر، دیگر بازیگران سیاسی خطه مورد بحث را نیز به برنامهریزی برای تقویت امنیت سایبری، وادار کرده است. بهعنوان مثال، لبنان، 5 سال پیش، بهطور کامل تحت سیطره شرکتهای اروپایی ارائهدهنده تجهیزات هک و دفاع سایبری بود. اکنون حتی مجرمان سایبری مستقر در کشورهای آسیای غربی هم، با کمترین هزینه، به تجهیزات و ابزار توانا و همتراز دولتها دسترسی دارند.
با بررسی گذرای روند شتابان رخدادهای سایبری در سالهای اخیر، بهنظر میرسد زمان طی شدن فرآیند عادیسازی گسترش فنآوری هک در منطقه، بسیار کوتاه باشد. بهعنوان مثال، دستکاری و هک خبرگزاری رسمی قطر و انتشار خبر دروغ منتسب به یکی از مقامات این کشور - که سبب بروز یک بحران منطقهای بزرگ شد - یک چرخه انتقامجویی را به وجود آورد که ماهیت فضای سایبری را به عرصهای برای سوء قصد اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه تغییر داد.
برآوردهای غالب کارشناسان امنیت سایبری، از مضاعف بودن هزینههای دفاع، در مقایسه با حمله، حکایت دارد. این امر، در اقلیمی که دولتهای آن به امید ایجاد بازدارندگی، قدرت تهاجمی خود را نیرومند میکنند، اهمیتی دوچندان مییابد. همین مسئله، جنگ سایبری را با سرعتی سرسامآور، به امری عادی و راهبردی مؤثر بدل کرده است.
دسترسی، کنترل و دستکاری برخط اطلاعات، هماینک جولانگاه جدالی دائمی، عالمگیر و رو به گسترش محسوب میشوند. به باور بسیاری از متخصصان و بنا بر آمار ارائهشده از سوی مؤسسات بینالمللی، دولتهای مستقر در کشورهای خاورمیانه، یکدیگر را هک میکنند، انواع بدافزارها را بهعنوان ابزار جنگی بهکار میگیرند و به شبکه اینترنت همسایگان خود نفوذ میکنند. برخلاف میادین جنگ متعارف، حملات سایبری، توانایی دگرگون نمودن تعادل قدرت میان کشورهای واجد قابلیتهای نظامی نامتقارن دارند.
تهدیدات فراگیر جنگ بزرگ سایبری در مقیاس جهانی، دولتها را وادار به اتخاذ راهبرد مشخص و مدون در واکنش به این واقعیت ناگزیر و حفاظت از تجهیزات مخابراتی و بانکداری و زیرساختهای انرژی خویش کرده است. همانطور که برخی از کشورهای غرب آسیا، بهمنظور تأمین امنیت ملی خود، بهروز رسانی تأسیسات نظارتی را در دستور کار دارند؛ برخی دیگر نیز سرگرم اجرای برنامههای امنیتی چون نگهبانی از سرورها، شبکهها و اطلاعات شخصی شهروندانشان هستند.
هک و انواع دیگر تعرضات سایبری در فضای کنونی جامعه جهانی، به تکههای مهمی از پازل سیاست خاورمیانه بدل شدهاند. این سیاستگذاری، تاختوتازهای ویرانگر سایبری را در نفوذ اطلاعاتی بهمنظور گردآوری دادهها و جاسوسی بههنگام صلح، در بر میگیرد.
حملات سایبری شدید، از قبیل: بدافزار استاکسنت - که تأسیسات هستهای نطنز را در سال 2010 هدف قرار داد - و حادثه آرامکوی سعودی در سال 2017، مبین قرار گرفتن تخاصمات امنیتی در بالاترین سطح تهدیدات تعمیمیافته دنیای امروز هستند.