تأثیر توئیتر بر انتخابات آمریکا
مقدمه
بین دو مناظرهی اول ریاستجمهوری در آمریکا، یکسوم توئیتهای طرفدار ترامپ و حدود یکپنجم توئیتهای طرفدار کلینتون از حسابهای اتوماتیک ارسال شد.
به قول معروف، تعداد با قدرت همراه است؛ اما آمار برای افراد مختلف میتواند معنی متفاوتی داشته باشد. برای نمونه، کلینتون و ترامپ را در نظر بگیرید.
اخیرا، سخنگوی سیاسی حزب محافظهکار، اسکاتی نیل هوگز (Scottie Nell Hughes) ارزش نسبی اعداد را اینگونه بیان کرد: «تنها جایی که ترامپ صادقانه در آن بازنده شده در رأیگیریهای آزمایشی بوده است. شما این را در تظاهرات مردمی یا در شبکههای اجتماعی نمیبینید؛ برعکس در این رسانهها ترامپ دو یا سه برابر محبوبتر از کلینتون است.»
خود ترامپ نیز به این موضوع اشاره کرده است. طی اولین مناظرهی خود، وی از پشتوانهی 30 میلیون نفری خود در فیسبوک و توئیتر بهعنوان نشان از محبوبیت، صحبت کرد.
در همین حال، کمپین کلینتون به اسناد برد خود در رأیگیریهای آزمایشی تکیه دارد.
تمام این اعداد – دنبالکنندههای شبکههای اجتماعی، رأیگیریها یا آمار – تنها ابزارهایی هستند در دست سیاستمداران. کمپینهای سیاسی در جهان از رباتها و نرمافزارهای طراحیشده برای انجام خودکار عملیات بهصورت آنلاین، بهعنوان روشی برای بازی رأیگیری اینترنتی و ترافیک رسانهای مصنوعی، استفاده میکنند. تحلیلهای اخیر توسط تیم تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد نشان میدهد که بیش از یکسوم توئیتهای طرفدار ترامپ و یکپنجم توئیتهای طرفدار کلینتون بین مناظرهی اول و دوم آنها از جانب رباتها ارسال شده که در کل حدود 1 میلیون توئیت بوده است. تحقیقات نشان میدهد که میزان دنبالکنندههای شبکههای اجتماعی هردو کاندیدا بهشدت اغراقشده و مصنوعی است.
جایگاه این نوع سیاست در دموکراسی چیست؟
در بین آیندهگرایان و دوستداران فناوری، طبیعی است که با هیجان و علاقه از رباتهای خدمتکار یا خودروهای بدون راننده و اینترنت بهعنوان ابزاری برای گسترش دموکراسی، صحبت شود. بدون شک این یک حقیقت است که شبکههای اجتماعی و دیگر ابزارهای دیجیتال میتوانند فرآیند انتخابات را بهبود ببخشند. گرچه، درگذشته هرگز هیچ انتخاباتی تحت این حجم از مشکلات نبوده است. طی آخرین مناظره، کلینتون از تماشاگران خواست در گوگل کلیدواژههای «ترامپ» و «عراق» را جستوجو کنند. چند دقیقه پساز آن، ترندهای گوگل تقاضای شدید نسبت به این کلمات را نشان میدهد.
البته، زیرساختهای شبکههای اجتماعی مشکلات متعددی را به همراه دارند. رباتها بهسادگی توسط خدمات API توئیتر طراحی میشوند و توسط هرکسی با دانش اولیه در مورد برنامهنویسی می تواند از آنها استفاده کند. افراد پرحاشیه از این رباتها برای ایجاد توهم محبوبیت در اطراف کاندیداهای سیاسی، استفاده میکنند. برای نمونه، راستگرایان و ملیگرایان از این پراکسیهای خودکار برای ترویج نفرت در شبکههای اجتماعی استفاده کردهاند. برخی وبگاه 4chan را به استفاده از رباتها برای رأیگیریهای اینترنتی به نفع ترامپ متهم کردهاند. در همین حال، ترامپ از این آمار برای اثبات برد خود در مناظره استفاده میکند.
تأثیر این رباتها بر جامعه چیست؟
تیم تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد به بررسی فعالیت رباتها در جهان مشغول است. آنها اطلاعات سیاستمداران، دولتها و آژانسها، هکرها و واحدهای نظامی را بررسی میکنند. رواج استفاده از رباتهای سیاسی چندقطبی شدن در بین مردم را تشویق میکند. تحقیقات نشان داده که کاربران شبکههای اجتماعی تمایل زیادی به رابطه داشتن با افراد شبیه به خود دارند، مفهومی که در علوم اجتماعی به هوموفیلی (homophily) معروف است. در کتاب «متصلشده» (Connected)، نیکولاس کریستاکیس (Nicholas Christakis) و جیمز فولر (James Fowler) ادعا میکنند که شبکههای اجتماعی هوموفیلی را گسترش دادهاند. شبکههای اجتماعی واقعیتی که در جهان آفلاین دیده میشود را پررنگتر میکند. این باعث میشود شهروندان فقط به اخباری توجه کنند که همسو با عقاید آنها یا دوستان آنها است.
در انتخابات ریاستجمهوری امسال، اندازه، استراتژی و تأثیرات ممکن خودکار شدن شبکههای اجتماعی افزایش چشمگیری داشته، بهطوریکه میتوان آن را جنگ رباتها خواند. در مناظرهی آخر، ترامپ و کلینتون، روسیه را به تلاش برای تأثیر بر نتیجهی انتخابات از طریق حملات سایبری محکوم کردند، اما هیچکدام به میلیونها رباتی که از جانب آنها عقاید عموم را تحت تأثیر قرار داده، اشارهای نداشتهاند. محققان رباتهای وابسته به هردو کاندیدا را کشف کردهاند؛ ربات طرفدار ترامپ amrightnow@ نام دارد و بیش از 33 هزار دنبالکننده و هرزنامه بر ضد کلینتون در توئیتر ایجاد کرده است. این ربات بیش از 1 هزار و 200 پست طی مناظرهی آخر منتشر کرد. رقیب او رباتی به نام loserDonldTrump@ در اختیار دارد که پستهای با هشتگ realDonaldTrump# را منتشر میکند، این ربات روزانه 2 هزار توئیت ارسال میکند. این اسناد بخش کوچکی از میلیونها برنامهی جبهدار پشتپرده برای کنترل افکار هستند.
این رباتها همچنین افراد و گروههایی که بخواهد برضد آنها چیزی منتشر کنند را سرکوب میکنند. رباتها برخی از کاربران را محبوبتر و برخی را منفورتر نشان میدهند. این مارپیچ بیصدا، منجر به مباحث و تضادهای بیشتری در سیاست میشود. بهعلاوه، رباتهایی که به خبرنگاران حمله میکنند، میتوانند منجر به از بین رفتن اخبار مهمی شوند.
قدرت پروپاگاندای این رباتها زمانی تقویت میشود که برخی از افراد سرشناس، متوجه حضور آنها شوند. هوموفیلی زمانی افزایش مییابد که مردم باور کنند، قدرت در تعداد است و رباتها نیز به این توهم دامن بزنند. هرچه مردم در مورد این رباتها بیشتر بدانند، احتمال از بین رفتن این نوع بازی کثیف سیاسی بیشتر خواهد شد.
به دلیل اینکه این رباتها شناختهشده نیستند، منتقدان بهطور دائم این رباتها را در قالب جهنم مجازی معرفی کرده و منتظر تأثیرات منفی آنها در جامعه هستند. این در حالی است که رباتها تنها برای کنترل سیاسی مورد استفاده قرار نمیگیرند. رباتهای اجتماعی نیز وجود دارند. برای نمونه، ربات she_not_he@، به کاربرانی که در تشخیص جنسیت کیتلین جنر (Caitlyn Jenner) دچار مشکل بشوند، کمک میکند. درهی سیلیکون نیز در حال تولید رباتهایی است که مهندسی شهری را بهبود میبخشد.
بهعلاوهی رباتهای عدالت اجتماعی، رباتهایی نیز وجود دارند که به زندگی روزانهی افراد در اینترنت کمک میکنند. هنرمندان دیجیتال، رباتهایی را طراحی کردهاند که پیامهای خندهدار تولید میکنند، مانند godtributes@ که توئیتهای افراد را گرفته و آنها را به ستایش بتهای غیرمتنی مانند بت خودآموزی، تبدیل میکند. شرکت هوش مصنوعی لوکا (Luka) در حال طراحی ربات هوشمندی است که با صحبت کردن با افراد، مکالمه یاد گرفته و بزرگ میشود. این رباتهای دیجیتال بهعنوان روش جدیدی برای دوستی آنلاین به بازار عرضه شدهاند.
گرچه بسیاری از مردم نگران افزایش این رباتها هستند، نباید فراموش کرد که بسیاری از فناوریهای رایج ابتدا برای اهداف سیاسی طراحی شده بودند. در اروپا، صنعت چاپ برای ترویج فرهنگ جنگ بین مسیحیان پروتستان و کاتولیک مورد استفاده بود. مارتین لوتر (Martin Luther) یک کشیش مهم در جنبش «اصلاح پروتستان»، اولین کسی بود که از این فناوری برای انتشار هزاران انجیل با ترجمهی آلمانی، استفاده کرد. این اقدام لوتر، ملیگرایان آلمانی را به جنبوجوش انداخت و باعث افزایش تنشها بین مذاهب شد. در نسلهای بعد و پس از رواج صنعت چاپ، این موضوع به ابزاری برای مبارزه با ظلم اجتماعی و حقوق بشر تبدیل شد.
اخیرا، هیچ قانونی در مورد استفاده از این رباتها در سیاست وجود ندارد. کمیسیون انتخابات فدرال آمریکا هیچ مدرکی در مورد شناسایی این رباتها ارائه نکرده است. رباتها برای ترویج تنفر، حمله به خبرنگاران و پروپاگاندای طراحی شده برای مخفی کردن هویت خالق آنها، مورد استفاده هستند. این حد از ناشناسی مانع پیگیری قانونی این موضوع میشود. بهعلاوه، آزادی عقاید نیز توسط این رباتها و فعالیتهای بدافزار محور پیشبینینشده، دچار چالش خواهد شد.
نتیجهگیری
خوشبختانه، روشهایی برای مشخص کردن منبع این رباتها در حال ارتقاء است. تلاشها برای شناسایی و حذف این رباتها به دولتها اجازه میدهد قوانینی برضد سوءاستفادههای اینچنینی تصویب کنند. این همچنین توانایی شبکههای اجتماعی برای شناسایی رباتها را نیز افزایش میدهد. درحالیکه فیسبوک و توئیتر به دنبال شناسایی حسابهای مرتبط با این رباتها هستند، رباتها چندین توئیت در دقیقه ارسال میکنند و توئیتهای آنها نسبت به کاربران واقعی نامفهومتر است. البته، مباحثی در مورد درستی سانسور توئیتها توسط وبگاه مطرح شده است.
شرکتهای فناوری در حال حاضر روی رباتهای اقتصادی سرمایهگذاری کردهاند که به نظر برخی میتواند آیندهی ارتباطات دیجیتال باشد. رباتها برای اهدافی چون کمک به پیامرسان فیسبوک و یا سکوهایی چون کیک (Kik) و پریسکوپ (Periscope) طراحی میشوند که بر تجربهی کاربر نسبت به عرضه و تقاضا تأثیر دارد، از خرید بلیت گرفته تا بررسی وضعیت آبوهوا.
این توسعهها آیندهای را ترسیم میکنند که در آن زندگی روزانه با شبکههای ارتباطی آنلاین در ارتباط مستقیم است. درحالیکه آگاهی و استفاده از رباتها افزایش مییابد، فشار بیشتر روی دولتها، سازمانهای غیرانتفاعی و مؤسسات تحقیقاتی برای توسعهی رباتهایی که از شهروندان حفاظت کرده و آنها را قانع کنند به انتخابات اعتماد داشته باشند، افزایش مییابد.