انسان های دیجیتالی، پاسخی به جاودانگی
به گزارش کارگروه فناوری اطلاعات سایبربان؛ انسانها از قرنها قبل آرزوی دست یافتن به جاودانگی را در سر میپروراندند. تعدادی از مردم برای رسیدن به این هدف، خواب مصنوعی و منجمد کردن خود پس از مرگ را انتخاب میکنند. به این امید که در سالهای آینده فناوری به حدی رشد یابد که بتوان دوباره آنها را احیا کنند. از سوی دیگر گروهی بر این باور هستند که مسیر جاودانگی در قلمرو فضای دیجیتال قرار دارد.
در حال حاضر نظریههایی وجود دارند که بیان میکنند میتوان انسانها را به صورت دیجیتالی تبدیل کرد تا در یک محدودهی از پیش تعریف شده بر پایه رایانه به زندگی ادامه بدهد؛ اما تاکنون این ایده از مرحلهی تحقیق و بحث پیرامون آن فراتر نرفته است.
در سال 2018 گروهی از افراد ناشناس شرکتی را با نام «ابدیت مجازی» (Virternity) به وجود آورده و هدف خود را زندگی دیجیتالی برای همه مطرح کردند. جهانی که متعلق به هیچ دولت یا گروه خاصی نیست و به مردم تعلق دارد. این افراد اعلام کردند فضای دیجیتالی محدودیتهای جسمی و سیاره را از بین برده و سطح کاملاً جدیدی از وجود را پیش روی افراد قرار میدهد. پس مطرح شدن این موضوع بدون هیچگونه هشداری، ابدیت مجازی ناپدید شد.
انسان دیجیتالی
با وجود این که در طی چند سال گذشته مباحثی مانند تحول آیندهی بشریت در حال گسترش هستند؛ تقریباً هیچکسی گروه مطرح شده در بالا را جدی نگرفته است. ابدیت مجازی در اول وجود خود، در نظر داشت ارزی مجازی به نام ویری (Virie) را راهاندازی کند تا به کمک آن بتواند بودجه موردنیاز خود را به دست آورد.
نکتهی جالب این است که مؤسسان ابدیت مجازی تا حدی نگران تضمین مالکیت عمومی بودند که تنها تعداد بسیار کمی از افراد، هویت واقعی آنها را میدانند. به نظر میرسد دلیل این کار جلوگیری از درگیری با دولتها و سازمانهای بزرگ باشد. در چند این کار مزایایی را به همراه آورده و باعث میشود در صورت لزوم افراد بتوانند خود را در سایهها و پسزمینه پنهان کنند.
در هر صورت سؤال اصلی این است که آیا یک انسان یا هر موجود زندهی دیگری میتواند زندگی دیجیتالی به دست آورد؟
فلسفه در برابر بارگذاری ذهن
افرادی مانند گلیز دلوز (Gilles Deleuze) و هنری برگسون (Henri Bergson) باور دارند که یک آگاهی برتر در بالای بدن یا جسم فیزیکی افراد وجود دارد. چنین فلسفهای بر ایدهی دوگانگی استوار است. به این معنی که ذهن و بدن 2 عنصر کاملاً جدا از یکدیگر هستند. بر همین اساس دیجیتالی کردن انسان غیرممکن به نظر میرسد. این افراد مطرح میکنند چگونه میتوان روح یک انسان را درون یک رایانه قرار داد؟ این کار تقریباً مشابه قرار دادن یک جن در بطری میماند.
در مقابل عدهای از دانشمندان برجسته و جراح مغز و اعصاب معتقدند که جسم در همهجا وجود دارد؛ بنابراین اگر تنها بتوان یک نسخه دیجیتالی از ذهن انسان تهیه کرد، دیگر موارد بسیار ساده خواهند بود. البته کپی کردن ذهن فرایندی بسیار پیچیده است. برای نمونه یکی از طرحهای ارائه شده برای این کار ایجاد هزاران قطعه بسیار کوچک و نازک از مغز و کپیبرداری از شبکه عصبی است.
برای انجام کار بالا سیستمی مورد نیاز است که بتواند قطعات نازک مغز را برش بدهد. همچنین یک فرد باید داوطلب این کار بشود. در واقع استارتآپی به نام «نکتوم» (Nectome)، هماکنون اعلام کرده است که این کار را انجام داده و تا زمانی که بتوان آنها را دیجیتالی کرد از برشهای مغز نگهداری میکند. این افراد معتقدند فرد یا حداقل محتویات مغز داوطلبان به رایانه منتقل شده و آنها زنده میمانند یا شاید هم زندگی دوباره پیدا کنند.
در حال حاضر اسکنهایی از مغز موش نیز انجام گرفته است؛ اما حتی آزمایشهای انجام گرفته روی این حیوان نیز در زمینهی دیجیتالی کردن کل مغز با شکست مواجه شد.
آینده چگونه خواهد بود:
بدون توجه به این که فلسفهی بالا صحیح است یا خیر، ادامهی تحقیقات در این حوزه به چه آیندهای میانجامد؟ آیا انسان به سمتی میرود که همهی افراد به یک موجود دیجیتالی تبدیل شده و جاودانگی مورد نظر را به دست میآورند؟
اعضای ابدیت مجازی معتقدند دانشمندان و هنرپیشههای بزرگ به کمک جاودانگی دیجیتالی قادر خواهند بود تا قرنها به فعالیت خود ادامه دهند؛ بنابراین دیگر نیازی نیست تا مخاطبان با افراد موردعلاقهی خود خداحافظی کنند. از طرفی تقاضا برای منابع سیاره کاهش پیدا میکند؛ زیرا تنها انسانهایی که فیزیک و جسم خود را حفظ کردهاند به آن نیاز دارند و رایانهها از دیگران محافظت میکنند. به علاوه این کار مزایایی مانند بازگشت زمین به حالت طبیعی خود را در پی خواهد داشت.
از طرفی افرادی که دیجیتالی شدن را بپذیرند از مشکلاتی مانند بیماریها، آفت، گرسنگی و بسیاری موارد دیگر نجات پیدا میکنند و قادر هستند تا هر زمانی که میخواهند به زندگی ادامه دهند.
عدهای دیگر مخالف نظریه مذکور بوده و مطرح میکنند با وجود هیجانانگیز بودن ایجاد یکرویای دیجیتالی، آیا انسانها به درستی از آزادیهای موجود استفاده خواهند کرد؟ آیا امکان ایجاد یک جهنم دیجیتالی به جای یک آرمانشهر دیجیتالی نیز وجود دارد؟ در رابطه با ویروسهای دیجیتالی و دیگر تحریفهای فضای مجازی چطور؟ اگر یک بدافزار یا عامل مخرب به بستر مذکور نفوذ کرده و اطلاعات هویتی و ذهنی افراد را دستکاری کند چه رخ خواهد داد؟
در حال حاضر جهانهای مجازی با کیفیت بالایی ساخته شدهاند که یک شبیهسازی کامل از زندگی را برای کاربران فراهم میآورند. با وجود این ابدیت مجازی اولین تلاش کاملاً فراگیری به منظور جایگزین کردن جسم انسان با یک واقعیت دیجیتالی است؛ اما باید توجه داشت که احتمالاً هیچ بازگشتی از این محیط وجود نخواهد داشت.
یکی دیگر از سؤالات مهمی که هنوز پاسخ داده نشده است، قدرت پردازشی موردنیاز برای دستیابی به جاودانگی مجازی است. بر چه اساسی میتوان این عدد را محاسبه و پایهگذاری کرد. به علاوه چه تضمینی وجود دارد که یک اپراتور انسانی یا مهاجم سعی نکند تنها با فشار یک دکمه کل سامانه را خاموش کرده یا اطلاعات را حذف نمیکند.
احتمالاً سؤالات مذکور هرگز توسط افراد ناشناس یاد شهد پاسخ داده نمیشوند. همچنین ممکن است در آینده عدهای از پیروان آنها راهکاری برای وارد کردن انسانها به محیط مجازی پیدا کنند؛ اما در حال حاضر دستیابی به این آرمان شهر دیجیتالی با سؤالات و ابهامات بدون پاسخ بسیاری همراه است.