یادداشتی بر فیلم سینمایی فرمان کشتار (KILL COMMAND)
درباره کارگردان
«استیون گومز-steven gomez» برای بینندگان مستند «inside the living body» نام آشناست. او مدیر جلوههای ویژه تصویری است؛ گومز سال 2016 و با فیلم سینمایی «فرمان کشتار-kill command» نخستین تجربه کارگردانی خود را پشتسر گذاشت. از افتخارات وی، تنها میتوان به نامزدی جایزه امی، در بخش جلوههایویژه، برای مستند «inside the living body» اشاره کرد. گومز علاوه بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه «فرمان کشتار» را نیز عهدهدار بودهاست.
ماجرای فیلم (احتمال آشکار شدن داستان فیلم وجود دارد)
فیلم سینمایی «فرمان کشتار»، روایت اعزام یک تیم از کماندوهای امریکایی است؛ افسرانی که برای ارزیابی پیشرفتهترین روبات-سلاحهای تولید شده در مرکز تحقیقاتی «هاربنجر» پای در میدان نبرد نهادهاند.
خانم میلز «با نقشآفرینی venessa Kirby» که یکی از طراحان اصلی این روباتهاست، مسئولیت ارزیابی عملیات را بر عهده دارد. پهپادهای برخواسته از مرکز فرماندهی هاربنجر نیز عملیات را رصد میکنند. میلز از یازده سالگی و با کاشت تراشه هوشمند در بدنش، از حالت انسان طبیعی خارج و به تعبیری ابرانسان شدهاست.
مسئولیت تیم هفت نفره کماندوها به عهده کاپیتان باکز «با نقشآفرینی Thure Lindhardt» است. به جهت ویژگیهای غیرطبیعی میلز، از همان ابتدا ناسازگاریهایی بین او و کاپیتان باکز اتفاق میافتد. نفر دوم گروه، یعنی دریفتر «با نقشآفرینی David Ajala»، سعی در نزدیک نمودن تفکرات میلز و باکز دارد.
با ورود تیم به منطقه عملیات، اولین درگیری بین رباتهای جنگنده و کماندوها حادث میشود. چند ساعت بعد از نخستین درگیری، رباتها، که حالا شیوه رزم انسانها را کد گذاری کردهاند، اقدام به درگیریهای دوم و سوم میکنند. طی این حملات، دریفتر و سه سرباز دیگر کشته میشوند. حالا گروه در شوک فرو رفتهاست؛ چرا که قرار بود این اعزام، فقط در قالب یک مانور تمرینی باشد؛ اما حالا نیمی از نیروها کشته شدهاند.
پس از کش و قوسهای فراوان، گروه موفق میشود خود را به دروازه خروجی سایت تمرین رسانده و از حملات رباتهای قاتل رهایی یابد. اما خیلی زود مشخص میشود که این رهایی دائمی نیست، چرا که از یک سو رباتها در حال شکستن دروازه و ورود به ساختمان هستند و از سوی دیگر، ارتش پرشماری از همین رباتها، در یکی از طبقات ساختمان انبار شدهاست.میلز به عنوان طراح اصلی، تحت سرزنش شدید افراد گروه، سعی در برقراری ارتباط با رباتها و تغییر برنامه آنها دارد. هرچند، در این کار ناموفق بوده و تلاش او نتیجه عکس میدهد.
در نهایت پس از سلسله درگیریهایی شدید، میان رباتها و نظامیان، میلز، کاپیتان باکز و گودوین «با نقشآفرینی Mike Noble» موفق به فرار از مهلکه میشوند.
سمفونی ناموزون آقای کارگردان!
صادقانه میتوان اذعان کرد، نخستین اثر استیون گومز، حرف تازهای برای مخاطب سینما ندارد. تکرار مکررات؛ آنهم در قالبی نهچندان جذاب و با روایتی بیشتر تلویزیونی؛ بهدور از پیچیدگیهای سینمای انگلستان. شاید تنها نکته مثبت در کارنامه گومز و در این فیلم را بتوان، پیادهسازی مناسب جلوههای ویژه بصری، با صرف هزینهای کمتر از حد معمول دانست. نکته مثبتی که البته قابل چشمپوشی است.
دوراهی انتخاب
آنچه از این قبیل آثار به یاد داریم -البته از نمونههای حرفهایتر- خلق یک دوراهی است؛ دوراهیای که مخاطب را در مقام انتخاب قرار میدهد. انتخاب بین جهانی که در آن یک هوشمصنوعیِ بدون احساس، با تکیه بر منطق ریاضی، ایفای نقش کند یا جهانی که همچنان تحت خلافتِ انسانِ ممکنالخطاست.
شاید اگر با عینک ساکنی خارج از سیاره زمین، به این فرضیه نگاه کنیم، حاکمیت هوش بیاحساس، به خروجی عدالت محورتری ختم شود. چرا که احساس – حداقل احساسات انسانی – در کدنویسی تعریف شدنی نیست. حالا بماند که دانشمندان، به زعم خودشان، گام در مسیر دستیابی به هوشهای مصنوعی احساسدار نهادهاند.
اما حالا اگر به زمین بازگردیم و با واقعیت روبهرو شویم چه؟ اساسا معنای ملکوتی عدالت، در موجودی دستساخته قابل گنجاندن است؟ شرافت چه طور؟ وجدان؟
باری را که کوهها و دریاها و دیگر آفریدهها، زیر سنگینی آن شانه خالی کردند؛ تا بر دوش روح انسان گذاشته شود؛ میتوان با پردازندهها و اسباب سایبر به اشتراک گذاشت؟! چه فرکانسی این فشار را تحمل خواهدکرد؟ چند هسته؟ چند تراهرتز؟
در جایی از فیلم وقتی میلز با این پرسش کاپیتان، که "چرا این رباتهای قاتل را ساختید؟" مواجهه میشود؛
درپاسخ می گوید:
"آنها را درست کردیم تا جان انسانها را نجات دهیم. آنها را ساختیم تا آدمهایی امثال تو مجبور به کشتن و کشته شدن نباشند."
در یک محیط ایزوله، این جمله، بسیار انساندوستانه به نظر میرسد. اما اگر آنرا از قالب یک خطابه دیالوگگونه بیرون آورده و کمی فلسفی شویم، آنگاه «کشتن که کشتن است»، حالا با فشنگ یا پارهای آجر. این وسط جایگاه یک ربات قاتل کجاست؟ چند سال زندان و چه نوع قصاصی یک ربات مجرم را متنبه خواهد کرد؟!