یادداشتی بر فیلم سینمایی رکن پنجم – The Fifth Estate
درباره کارگردان
بیل کاندن نویسنده و کارگردان 64ساله امریکایی است. در کارنامه 37 ساله هنری وی، آثار مشهوری چون «گرگ و میش»، «آقای هلمز»، «دیو و دلبر»، «شیکاگو» و «برترین شومن» به چشم میخورد. رکن پنجم به نویسندگی جاش سینگر، هشتمین اثر کاندن در مقام کارگردان است. این فیلم به تهیهکنندگی استیو گولین یکی از آثار پرحاشیه در زمان ساخت خود بود، اما در گیشه توفیقی نداشت و شکست خورد.
داستان فیلم
رکن پنجم-The Fifth Estate روایتی از فراز و فرود جولین آسانژ«با نقش آفرینی بندیکت کامبربچ» و وبگاه ویکیلیکس است. فیلم از نخستین روزهای شکلگیری ویکیلیکس و نخستین افشاگریهای آن روایت میشود. آسانژ در کنار دنیل«با نقش آفرینی دانیل برول» با راهاندازی یک شبکه کامپیوتری ایمن به اولین افشاگری خود علیه بانک جولیوس بائر اقدام میکنند. سبک افشاگریهای آسانژ و افشاگران ناشناسش مورد استقبال مردم و رسانهها قرار میگیرد و به شهرت فراوانی می انجامد. به موازات این شهرت، حساسیت ارگانهای امنیتی نیز برانگیخته میشود. به قتل رسیدن افشاگران کنیایی پرونده کشتار در کنیا، آسانژ را که شعارش حفظ امنیت و مخفی ماندن افشاگران است دچار چالش بیشتری میکند.
افشای ویدئوی کشتار غیرنظامیان در عراق توسط هلیکوپترهای امریکایی و بازخورد میلیونی آن، پای سازمان سیا را بیش از پیش به ماجرا باز میکند. اما این هم چالش اصلی ویکیلیکس نیست. چالش اصلی، انتشار دهها هزار سند فوق محرمانه نظامی و امنیتی است که انتشار بدون ویرایش و یا همراه با سانسور آن به اختلاف نظر اصلی آسانژ و دنیل تبدیل میشود و ... .
فریبِ واقعیت؟
اگر قرار باشد نام 5 نفر از جذابترین شخصیتها در قرن بیست و یک را برای ساخت یک فیلم سینمایی ذکر کنیم، قطعا یکی از آنها جولین آسانژ است. روزنامه نگار و هکری که سال 2006 با راهاندازی وبسایت ویکیلیکس قصد داشت واقعیتهای رخ داده در جهان پیرامون را بدون سانسور در اختیار مردم قرار دهد. اتفاقی که در ابتدا او را به عنوان یک چهره محبوب حقوق بشری مطرح کرد اما در ادامه کار و پس از انتشار اسناد مربوط به جنگ افغانستان و جاسوسان همکار امریکا، او را به یک مجرم و تهدید کننده امنیت ملی تبدیل کرد و این شد یک دوگانه در افکار جهانیان و فرصتی برای قضاوت که «آیا آسانژ یک قهرمان است یا یک مجرم؟»
امروز که اواسط سال 2019 میلادی است، سینما حداقل برای بار اول، هم سوژه آسانژ را خرج کرده و هم اسنودن؛ نفر دوم از آن پنج نفر جذاب. خرجی که البته به برج آن نچربید و هر دو فیلم با اختلافی جزئی، آثار قابل دفاعی نیستند. نه دسپخت بیل کاندن چنگی به دل زد نه الیور استون. نکته جالب در مورد فیلم سینمایی رکن پنجم، نگارش فیلمنامه آن بر اساس کتاب «درون ویکیلیکس: اوقاتی که با جولین آسانژ و خطرناکترین وبسایت جهان گذراندم» نوشته دانیل دومشیت برگ است. کاراکتر دانیل، نقش دوم فیلم است. نکته جالبتر ایمیلی است که آسانژ خطاب به کامربچ، ایفاگر نقش خود نوشته است:
«به نظرم شما انسان خوبی هستید، اما عقیده ندارم که این فیلم خوبی باشد. این فیلم بر اساس کتابی غیرواقعی ساخته شده که نویسنده آن دشمن خونی من و سازمان من بوده است.» آسانژ حتی شکست این فیلم در اکران را نیز پیشگویی کرده بود.
اما همین مساله دلیل برتری جزئی فیلم سینمایی اسنودن نسبت به رکن پنجم است؛ حداقل ادوارد اسنودن در پروسه ساخت فیلم خود چنین واکنشی نسبت به محتوای فیلم نشان نداد و آنچه الیور استون ساخت از نظر محتوا مورد قبول اسنودن بوده است. نکته جالب بعدی، درز اطلاعات فیلمنامه از طریق یک منبع نامشخص به ویکی لیکس و آسانژ است. در فیلمنامه اصلی و در آغاز فیلم، ایران به عنوان کشوری که به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است معرفی میشود، اما پس از انتشار این موضوع توسط ویکیلیکس، از لیبی به جای ایران در فیلم نام برده میشود.
متاسفانه رکن پنجم را نه میتوان یک تریلر به شمار آورد و نه یک بیوگرافی، فیلم میان زمین و هوا گرفتار شده است. سه خرده پیرنگ امنیتی نچسب نیز در دل ماجرای اصلی گنجانده شده که حذف آن می توانست جزو مزایای فیلم باشد! همین تکه تکه بودن فیلم به شدت به ساختار آن آسیب رسانده است. دو سه سکانس خوب فیلم نیز مدیون بازی چشم نواز بندیکت کامبربچ – در ایران او را بیشتر در نقش شرلوک هولمز می شناسیم- است؛ او توانسته همان محدود لحظاتی را که انگار کارگردان خواسته به جولین آسانژ واقعی نزدیک شود خوب از کار در بیاورد.
آسانژ و ویکیلیکس از موضوعاتی هستند که هنوز در سینما تمام نشدهاند، بالاخص که با دستگیری این مرد مرموز، میتوان به ساخت یک اثر سینمایی و یا سریال دلچسب و واقعی امیدوار بود.