یادداشتی بر فیلم سینمایی بازی تقلید(THE IMITATION GAME)
بر مدار یک جنگ پنهان!
بخش پنهان یک نبرد نظامی، مربوط به تلاش طرفهای منازعه برای دستیابی به اطلاعات است. برندگان این جنگ پنهان اطلاعاتی، توانایی خواهند یافت که بر عملکرد تصمیم گیران جنگ تاثیر بگذارند و بخش مهمی از اهداف نظامی را کنترل کنند. جنگ اطلاعات نه تنها مورد علاقه و حمایت سیاستمداران است و برایش هزینههای گزافی میکنند، بلکه فیلمسازان صنعت سینما هم به بازخوانی و بازسازی این گونه از نبرد تمایل زیادی دارند. در سینمای جهان آثار زیادی با محوریت نبردهای اطلاعاتی تولید شده است که قهرمانانش ماموران امنیتی زبدهای هستند؛ مامورانی که میتوانند در خط دشمن نفوذ کنند و به اطلاعات طبقهبندی شده دست یابند. فیلم سینمایی «بازیتقلید» از آن جنس آثار سینمایی است که به واکاوی مهمترین نبرد اطلاعاتی در جنگ جهانی دوم میپردازد. اما قهرمانان این فیلم، جاسوسان زبده سرویسهای اطلاعاتی نیستند، بلکه آلن تورینگ ریاضیدان نخبهای است که در بلچلی پارک، مرکز کدشکنی انگلستان، مشغول به کار است.
درباره کارگردان
«بازیتقلید - The Imitation Game» چهارمین اثر سینمایی مورتن تیلدام (Morten Tyldum) کارگردان نروژی است. پیش از او فیلمسازان دیگری هم برای ساخت این فیلم ابراز تمایل کرده بودند؛ حتی کمپانی برادران وارنر اعلام کرده بود این فیلم را با بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش آلن تورینگ خواهد ساخت. با این حال بخت خوب تیلدام بود که اولین فیلم انگلیسی زبانش را با محوریت زندگی تورینگ بسازد. «بازیتقلید» برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران از سی و نهمین جشنواره فیلم تورنتو شده است.
داستان فیلم
اوایل جنگ جهانی دوم است. ارتش نازی، در حال تسخیر کشورهای اروپایی است و شهر لندن زیر حملات سنگین هواپیماهای نظامی قرار گرفته است. گروهی از نخبگان و ریاضیدانان از جمله آلن تورینگ از طرف ارتش انگلستان استخدام میشوند تا پروژهای غیرممکن را عملی کنند. تورینگ و همکارانش قرار است شیوه کار یک ماشین آلمانی به نام «انیگما» را شناسایی کنند. ماشین «انیگما» ابزاری برای رمزنگاری و رمزگشایی پیامهای نظامی آلمان نازی است. در واقع شناسایی رمزهای «انیگما» باعث برملا شدن اهداف نظامی آلمان میشود.
سرنخهای اولیهای که تورینگ و تیمش را به جواب میرساند، از گزارش های آب و هوا توسط زیردریاییهای آلمانی به دست میآید. از طرفی این دانشمندان متوجه میشوند که اپراتورهای دستگاههای انیگما، گاهی اوقات خطاهای انسانی مانند تنبلی در تعویض تنظیمات به خرج میدهند. تورینگ به کمک مجموع این اطلاعات و مهندسی معکوس و همچنین اختراع دستگاهی به نام «کریستوفر»، در نهایت موفق میشود محاسبات طولانی ماشین انیگما را کوتاه کند و بدین ترتیب، پیغامهای انیگما رمزگشایی میشود. آلمان نازی که در طول جنگ اطمینان داشت پیامهایش قابل شنود نیست، تا پایان جنگ از ماشین انیگما استفاده کرد و نیروهای متفقین به صورت تدریجی از این اطلاعات در استراتژیهای جنگی بهره بردند. برخی از مورخان معتقدند که در نتیجه اقدامات آلن تورینگ و همکارانش، مدت زمان جنگ جهانی دوم دو سال کوتاهتر شد و جان 14 میلیون نفر نجات یافت.
سیمای پنهان یک نابغه
جنگ جهانی دوم تمام نشده است و همواره جزو سوژههای فراموش نشدنی ادبیات و سینما در غرب به شمار میآید؛ آنهم هم نه فقط به خاطر حجم و گستردگی جنگی که رخ داده؛ به این دلیل که مناسبات ناشی از این جنگ جهانی تا سالها بر زندگی بشر تاثیر گذاشته است. «بازی تقلید» هم از این دست آثار سینمایی است که بستر شکلگیری علم کامپیوتر را به تحقیقات ناشی از شنود اطلاعات آلمان نازی محدود کرده است. در نگاه اول، فیلم قرار است زندگی یک نابغه ریاضیدان را نشان دهد؛ اما فیلمساز بیشتر بر دو مسئله تاکید دارد؛ اول اینکه آلن تورینگ پیش از آنکه یک نابغه ریاضیدان و زبانشناس باشد، فردی با گرایشهای جنسی نامتعارف بوده و دوم اینکه مهمترین کار علمی او، شنود آلمانهای نازی بوده است.
این در حالی است که از دستاوردهای برجسته تورینگ، سرپرستی پروژه «موتور محاسباتی خودکار» بوده که طرح اولیه کامپیوترهایی است که دستورالعمل برنامه را در حافظه الکترونیکی ذخیره میکردند. جالب است که این مدل اولیه تا چندین سال، توسط شرکتهای فناوری سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگرفت و باعث دگرگونی در کامپیوترهای شخصی اولیه شد. با این حال «بازی تقلید» به لحاظ ارزشهای علمی و تاریخی، فیلم ناقصی است و نقش مهم تورینگ در مبحث هوش مصنوعی و طراحی «آزمون تورینگ» به عنوان استانداردی برای این شاخه از فناوری را نادیده گرفته است.
فیلمساز علاقهای نداشته تا داستان پژوهشهای یک نابغه ریاضی که حالا به عنوان پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی شناخته میشود را تعریف کند و نقطه تمرکز فیلم متکی به شخصیت پنهان آلن تورینگ است. به همین خاطر است که در دقایق مختلف «بازی تقلید»، شاهد این خواهید بود که نقاط اتکای روایت تغییر کند؛ یکبار تورینگی را میبینید که تمام وقتش، صرف رمزگشایی پیغامهای نازیها میشود و در جای دیگر، نابغهای را میبینید که گویا بخش زیادی از نبوغش متاثر از گوشهگیریهای ناشی از انحراف اخلاقیش بوده است. مسئله اصلی که فیلم را از ایده اولیه دور میکند همین اتکای بیش از حد فیلمساز به این بخش از زندگی شخصی تورینگ است که مانع از ورود به وجوه دیگری از زندگی او شده است. به عنوان مثال یکی از استعدادهای ذاتی تورینگ مربوط به ورزشهای استقامتی بوده است؛ گفته میشود که او علاقه و توانایی زیادی در دوی ماراتن داشته و حتی یکبار هم خودش را برای شرکت در مسابقات المپیک ۱۹۴۸ آماده کرده است؛ هر چند که یک آسیبدیدگی بیموقع مانع از المپیکی شدن تورینگ میشود.
متاسفانه از این دست بیتوجهیها به دیگر بخشهای زندگی واقعی آلن تورینگ در فیلم فراوان است و همین باعث شده که فیلم سینمایی «بازی تقلید» بیش از آنکه در مورد یک نابغه علم کامپیوتر باشد فیلمی در حمایت از موج همجنسگرایی تلقی شود! در مجموع باید اذعان داشت که این ساخته مورتن تیلدام از بعد تاریخ نگاری اثر ابتری است، «بازی تقلید» می توانست خیلی بهتر از اینها باشد!