یادداشتی بر فیلم سینمایی بازیوو
درباره کارگردان
امیرحسین قهرایی(متولد 1332-اصفهان)، نویسنده و کارگردان صاحب سبک ایرانی است. او فارغ التحصیل رشته فیلمسازی و کارگردانی از انگلستان است. مهمترین تولیدات قهرایی در دهه60، دو سریال پرطرفدار علی کوچولو و چاق و لاغر بودند. او پس از سریال شب زدگان(1378) و با آغاز دهه هشتاد شمسی، روی به تولید آیتمهای تلویزیونی دوربین مخفی آورد. پرداخت حرفهای و ایدهپردازیهای جدید به او لقب پدر دوربین مخفی نوین ایران را اعطا کرد. موفقیت آثار قهرایی تا حدی بود که محصولات او به شبکه نمایش خانگی وارد و با استقبال بالایی رو به رو شد. جذابیت کار قهرایی در این حوزه به قدری بالا بود که حتی دوربین مخفیهای ساختگی سالهای اخیر در اینستاگرام و یوتیوب قادر به تکرار موفقیتهای او نشدند.
امیرحسین قهرایی پس از چند سال فاصله از جریان تولید، سال 1398 با فیلم سینمایی «بازیوو» در سی و دومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان حضور یافت. بازیوو به نویسندگی سلمان خورشیدی و تهیهکنندگی غلامرضا موسوی در جشنواره خوش درخشید. پروانه زرین بهترین کارگردانی و جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی جشنواره به قهرایی و خورشیدی اعطا شد. در حالیکه حضور «بازیوو» در جدول اکران نوروز 1399 سینماهای کشور قطعی شده بود، پاندمی کرونا اکران فیلم را به تعویق انداخت؛ در نهایت اوایل تابستان 1401 «بازیوو» روی پرده نقرهای رفت و با فروشی کمتر از 10میلیارد تومان به کار خود پایان داد. این فیلم هم اینک در چرخه اکران آنلاین قرار دارد.
برزو ارجمند، پژمان بازغی، محمدرضا هدایتی، لیندا کیانی، سحر زکریا، رضا شفیعیجم، مجید افشاری، فرانک جلیلی، ایلیا نصرالهی، آرین دهقاننژاد، هلیا صمدزاده و ویهان معراجی از جمله هنرپیشههای حاضر در این فیلم 85 دقیقهای هستند.
داستان فیلم
بازیوو روایت جاهطلبیهای سیلوس، غول مرحله آخر یک بازی کامپیوتری است؛ او از شکست خسته شده و قصد دارد پیروز باشد. سیلوس برای دستیابی به این آرزو، ماپان را زندانی میکند. ماپان، طراح و مخترع دنیای بازی و همه کاراکترهای گیم بازیوو است. او معتقد است در بازیهای کامپیوتری، بچهها باید همیشه برنده باشند. سیلوس قصد دارد برای فرار از شکست، همه بازیکنهای خوب دنیا را به قلمرو خود آورده تا برای او مبارزه کنند. این بازیکنها در واقع گیمرهای کودک و نوجوانی هستند که مجبورند برای سیلوس مسابقه دهند! راهکار ماپان برای ممانعت از این طغیان سیلوس، مهره فیتوس است. دارنده این مهره با کمک یک دسته بازی به نام دمین از توانایی مقابله با نیروهای سیلوس بهرهمند خواهد شد.
از میان سه نوجوان خبره کمپ تابستانی، گیسو و نیما توسط سیلوس ربوده میشوند. ارشا، حرفهایترین پلیر کمپ تابستانی است و از طرف ماپان برای مبارزه با سیلوس برگزیده میشود. اما در حین فرآیند انتقال فیتوس به ارشا، یک اتفاق باعث میشود تا مهره به جای او به ژوبین منتقل شود. ژوبین پسر دست و پا چلفتیای است که با وجود علاقه بسیار به بازیهای کامپیوتری، تبحر خاصی در انجام آن ندارد. پدرش که جزو تیم کارآگاهان شهر است مدتهاست به او قول خرید یک کنسول را داده! قولی که البته هنوز عملی نشده!
ماپان برای راهنمایی و آموزش ارشا وارد دنیای واقعی میشود؛ اما متوجه میشود فیتوس در اختیار ژوبین است، بنابراین ...
استاندارد ادامهدار!
بررسی سابقه هنری امیرحسین قهرایی، نشان از وجود از یک استاندارد کیفی در همه آثار او دارد؛ او این استاندارد را در مرز هفتاد سالگی هم همچنان با خود به همراه دارد؛ پرهیز از بزرگنمایی، شاخصه اصلی کارگردانی اوست؛ او حتی در دوربین مخفیسازی هم از اکتهای اگزجره پرهیز داشت؛ دوربین مخفیهای او اصطلاحا نمک داشت و مخاطب را شصت قسمت همراه خود میکرد؛ چیزی که در دوربین مخفیهای غالبا ساختگی این روزهای فضای مجازی فارسی غایب است.
در «بازیوو» نیز همین استاندارد مخاطب را با فیلم همراه کرده است؛ بازیوو قصه پیچیدهای ندارد؛ یک خطی روانی دارد و پایش را اندازه پتانسیل قصه دراز کرده است؛ غول مرحله آخر یک بازی طغیان کرده است! این گزاره بسیار هوشمندانه است؛ اگر تماشاچی زیر12 سال با فیلم همراه شود، این گزاره را در همان دنیای فانتزی خود میپروراند و باور میکند. اگر مخاطب بزرگتر و از نسل نوجوان تماشاگر فیلم باشد، احتمالا او هم این گزاره را میپذیرد؛ همه از تهدید احتمال خودآگاهی و طغیان هوش مصنوعی شنیدهایم؛ بنابراین فیلم بدون اینکه اصلا اشارهای به عنوان هوش مصنوعی داشته باشد، کاشت نامرئی آن را در قصه قرار داده است. این هوشمندی باعث شده تا مخاطب بزرگسال نیز با قصه رویایی فیلم همراه شده و احساس بلاهت نداشته باشد.
ویژگی مثبت دیگر بازیوو در قصه، انتخاب مدل قهرمان-ضدقهرمان است. یکی از بنمایههای کلاسیک داستانی که معمولا مخاطب پسند است. ژوبین که در ابتدا نوجوانی ضعیف و اصطلاحا نچسب به نظر میآید، در طول فیلم عزت نفس پیدا کرده و به یکی از ستونهای اصلی پیروزی شهر تبدیل میشود. جالب اینجاست که ژوبین با همراهی ترکیبی صنعت و سنت به این پیروزی دست مییابد؛ دسته دمین اگر چه یک وسیله تکنولوژیک است اما کسب سرعتعمل در کاربری آن مرهون، کمکهای استاد سفالگری ژوبین است. نمودی از همکاری سنت و مدرنیته!
مورد آخر که با توجه به بودجه محدود فیلم قابل قبول به نظر میرسد جلوههای ویژه رایانهای است. ویدئو افکتهای فیلم تناسب قابل قبولی با بضاعت سناریو دارد. همینکه جلوههای ویژه به مضحکه شدن فیلم نیانجامیده قابل تقدیر است. اتفاقی که معمولا درسینمای ما با توجه به ضعف صنعت جلوههای ویژه به چشم میخورد.