کابوس استاکس نت برای دولت ها
به گزارش واحد امنیت سایبربان؛ گزارش های منتشر شده در سال 2010 حاکی از انتشار یک ویروس رایانه ای جدید به نام استاکس نت بود. از گزارش ها این طور استنباط می شد که ظاهرا یک سناریوی طراحی شده مشترک توسط آمریکا و اسرائیل بوده که با هدف حمله به زیرساخت های هسته ای نطنز اجرایی شده است. اما در این میان این نگرانی وجود دارد که این پروژه قدرتمند توانایی آلوده کردن زیرساخت های حیاتی کشورهای دیگر را نیز داشته باشد و از آن به عنوان یک سلاح نسل جدید استفاده شود.
فیلم مستندی با عنوان «Zero Days» که به تازگی منتشر شده و بازتاب رسانه ای زیادی داشته است به این موضوع پرداخته است. این مستند که با مصاحبه با شخصیت های برجسته امنیتی آمریکا به نوعی مسئولیت این حمله را متوجه آمریکا و شریک منطقه ای خود یعنی اسرائیل کند ولی با این حال این مستند نتوانسته دلایل متقن و شفافی برای سازندگان این ویروس ارائه کند و هنوز هم دولت آمریکا این اتهام را تکذیب می کند. این مستند به شدت وابسته به اظهارات دو تن از کارکنان شرکت امنیتی سیمنتک است که ادعا می کنند ویروس استاکس نت را کشف کرده اند.
اریک چین، مدیر فنی سیمنتک این طور عنوان کرد که با اجرا شدن پروژه استاکس نت که به فلج کردن بخشی از زیرساخت های هسته ای ایران منجر شد، زنگ خطر برای دیگر کشورها به صدا درآمد که ممکن است هدف حمله پروژه هایی از این دست قرار گیرند. کشورهایی که از نظر سیاسی در رقابت و به نوعی تقابل با آمریکا هستند، مانند چین و روسیه، بیشترین نگرانی را در این میان دارند.
نگرانی های استاکس نت زمانی به اوج خود رسید که کارشناسان امنیتی از طرح بزرگتری با عنوان نیتروزئوس پردهخ برداشتند. طرحی که در صورت اجرایی شدن توانایی فلج کردن تمامی زیرساخت های حیاتی یک کشور را دارد. این پروژه توانایی از کار انداختن سامانه های دفاعی، الکترونیکی، نیروگاه های تولید انرژی و ... را نیز دارد. این همان حمله همه جانبه ای است که بوش سال ها پیش در مرود آن صحبت کرده بود. وی در یکی از سخنرانی های خود به حمله هایی اشاره کرد که از راه های غیر نظامی انجام می شود. اکنون آمریکا توانایی پیاده سازی این پروژه را پیدا کرده است.
اما جای این سوال باقی می ماند که چرا آمریکا مبادرت به انتشار این مستند در سطح وسیع و از رسانه های معتبر خود، کرده است؟
کارشناسان معتقدند که هدف آمریکا به نوعی برداشتی رسانه ای از این مستند است تا به انتشار این هراس دامن بزند و دیگر دولت ها را نیز با این هشدار مواجه کند که ما توانایی از پا انداختن شما را داریم، حتی از راه دور. اسرائیل که رویای تبدیل شدن به قطب سایبری جهان را در سر می پروراند، توانسته با ایفای نقش مکمل در این پروژه به اهداف رسانه ای خود در زمینه اعتبارسازی سایبری موفق باشد. از این پس، هر جا نام بزرگترین پروژه امنیت سایبری جهان آورده شود، اسرائیل نیز به ارائه توانمندی های خود خواهد پرداخت.
البته برخی کارشناسان بر این باورند که استاکس نت به نوعی «حمله کور» بوده است و از آنجایی که به طور کامل اجرایی نشده، باعث هوشیاری سیستم دفاعی ایران شده است. ایران که تا قبل از سال 2010 خیلی در صدر اخبار سایبری جهان قرار نداشت، بعد از حمله استاکس نت با شناسایی ظرفیت های موجود در زمینه سایبری، توانست با تقویت زیرساخت های خود به یکی از قدرت های برتر در این زمینه تبدیل شود. اتهاماتی که در زمینه سایبری به ایران وارد شده، از قبیل حمله به شرکت نفتی آرامکو، حمله به سیتم های بانکی آمریکا و حمله به سد کالیفرنیا، نشان از گستردگی توانمندی های ایران در انواع عملیات های جنگ سایبری دارد.
در میان تمام این اتفاقات به نظر می رسد مسئولین ایرانی نتوانستند به طور موثری از این تهدید استفاده کنند و آن را به فرصت مناسبی تبدیل کنند. وجود تجربه های بین المللی زیادی که در زمینه حملات سایبری وجود دارد این انتظار را در افکار عمومی به وجود آورده است که واکنش مقامات ایرانی در قبال این حمله آشکار که می توانست به وقوع یک فاجعه ملی منجر شود، چیست. آمریکا در موضوع حمله سایبری به یکی از سدهای کالیفرنیا که ایران را متهم می داند، توانست با صدور کیفرخواست بلندبالایی ایران را محکوم کند و تحریم های جدیدی با عنوان تهدید سایبری وضع کند. اما مقامات ایرانی نه تنها اقدامی در زمینه پی گیری قضایی این پرونده نکرده اند، بلکه تلاش داشتند این موضوع را بسیار کوچک و بی اهمیت جلوه دهند. در حالی که حداقل برداشت بین المللی که از این «حمله بدون پاسخ» می شد کرد تحمیل هزینه های رسانه ای به آمریکا و تنویر افکار عمومی جهان در قبال سیاست های خصمانه آمریکا علیه ایران بود.
سوال بعد این است که چرا در این برهه زمانی حساس اقدام به انتشار این مستند کردند در حالی که 6 سال از این واقعه می گذرد؟
اگر به خاطر داشته باشید در واقعه دستگیری ملوانان آمریکایی، رفتار مقامات دولتی که درگیر مذاکره با آمریکا بودند بسیار شتاب زده و با مسامحه زیادی همراه شد و به نوعی رفتارسنجی آمریکا از «ایران پس از برجام» بود، ایرانی که به ادعای غربی ها به خاطر تحریم ها پای میز مذاکره نشست. حالا و در مرحله تازه ی بازسازی روابط دو کشور(!)، آمریکا سعی دارد با آغاز بازی جدید رسانه ای، ضمن سنجش مجدد رفتار ایران به چند مهم دست یابد:
اثبات هسته اصلی اتهامات: دست یابی به بمب اتم
با این اقدامات رسانه ای، اتهامات آمریکا در مورد دست یابی ایران به بمب هسته ای در فضای بی اهمیتی مقامات ایرانی به جنگ رسانه ای، برای افکار عمومی جهان اثبات شده تلقی شود یا حداقل به خاطر فشار روانی که روی دولت وقت وجود دارد تکذیب یا رد نشود. چرا که طبق محاسبات آن ها دولت ایران مجبور است به خاطر حفظ چارچوب مذاکرات و اجرا کردن فاز جدید آن، یعنی برجام منطقه ای به طور جدی به پیگیری مطالبات گذشته ایران نپردازد؛ مطالباتی که در افکار عمومی داخل و خارج از ایران وجود دارد، «آیا ایران قصد دسترسی به بمب هسته ای را داشته است؟» مستند مذکور سعی دارد به مخاطب این موضوع را منتقل کند که آمریکا به خاطر تلاش ایران برای دست یابی به بمب اتمی اقدام به حمله سایبری کرده است. پیش فرضی که متاسفانه با استناد به سخنان برخی از مقامات ایرانی! که نتوانسته اند زمین بازی دشمن را به طور کامل و همه جانبه ببینند، مهر تایید خورده است. سخنان برخی مقامات ایرانی در تلاش برای دسترسی به بمب اتم در گذشته احتمال فعالیت های خرابکارانه هسته ای ایران را نزد افکار عمومی بیشتر کرده است.
تدارک صحنه جنگ تمام عیار
آمریکا با طراحی زمین جیدید بازی سعی در طراحی برنامه ای برای عملیات روانی و اشتباهات محاسباتی مقامات ایرانی دارد به این ترتیب که با کمک بازیگران منطقه ای خود مثل عربستان و اسرائیل میدانی از جنگ های تمام عیار و همه جانبه ای را ترسیم کند که ایران میان آن گرفتار آمده و این خطای محاسباتی را برای مسئولین ایرانی ایجاد کنند که وضعیت منطقه ای ایران بسیار بد بوده و دولت#کاهش فشارهای بین المللی و چیدن میوه برجام(!) رفتار منطقه ای خود را تغییر دهد. تحلیل گران از این تغییر رفتار به «برجام منطقه ای » تعبیر کرده اند.
این جنگ تمام عیار با تهدید سایبری گسترده که در بالا ذکر شده و توانایی وارد کردن خسارات قابل توجهی به زیرساخت های حیاتی کشور دارد از یک طرف و وجود تهدید های منطقه ای مانند داعش و عربستان از سوی دیگر این هشدار را به مقامات لایه های پایین تر حاکمیت ایران بدهند که در صورت آغاز جنگ، این جنگ همه جانبه و تمام عیار بوده و خسارت های جبران ناپذیری به ایران وارد خواهد کرد.
جنگ سایبری؛ اولویت سازی برای جهان امروز
با توجه به اینکه بعد از انتشار این مستند، خبر استاکس نت صدر اخبار رسانه ای و امنیتی جهان را به خود اختصاص داد، موضوع جنگ سایبری به اولویت اصلی بسیاری از رسانه ها تبدیل می شود و این موضوع منجر به اقدامات پیشگیرانه بیشتر در سطح جهان می شود. این اقدامات عمدتا با تهیه یا نوسازی سامانه های سایبری کشورهای در معرض خطر همراه خواهد بود که بازار کشورهای تولید کننده مانند آمریکا و اسرائیل را گرم تر می کند. رژیم صهیونیستی توانسته با پیشرفت های خود در زمینه سایبری به مرجعی برای همکاری های امنیت سایبری در منطقه آسیا تبدیل شود.
نتیجه گیری:
با وجود مصاحبه های زیادی که از مقامات آمریکایی در مستند «» آمده است، این مستند نتوانسته است اطلاعاتی درباره نحوه انجام این پروژه، آن هم به دلیل محرمانه بودن، به مخاطبان خود بدهد. این کنترل شده بودن، نشان از عدم تمایل مقامات آمریکایی در ارائه توضیحات عملیاتی این پروژه دارد. این یعنی آمریکا از موضع مقابله به مثل در این زمینه هراس دارد؛ چرا که ارائه اطلاعات بیشتر ممکن است ایران را در مسیر اجرای رفتار متقابل کمک کند. همچنین رقبای دیرینه آمریکا مانند چین و روسیه نیز با باز طراحی و شبیه سازی این پروژه با کمک اطلاعات ارائه شده، می توانند به سلاح جدید و کارآمد آمریکایی ها دست پیدا کنند. اما در این میان چند ضرورت برای مقابله با این تهدیدات به وجود آمده است:
1.تقویت فناوری های بومی در زمینه سایبری برای مقابله با تهدیدات سایبری ناشناخته و همچنین اجرای جنگ نامتقارن سایبری در صورت لزوم
2.وجود مرکزی برای رصد فعالیت های سایبری و نظارت امنیتی بر تاسیسات و زیرساخت های حیاتی کشور
3.لزوم یکپارچگی و هماهنگی بین واحدهای مختلف برای مقابله با حملات همه جانبه و گسترده سایبری
4.