ژانر، گمگشته سینمای ایران؛ سایبر، گمگشته ژانر
مفهوم ژانر در سینما، از مواردی است که عدم قطعیت در آن به شدت خودنمایی میکند. در تعاریف تئوریک و آکادمیک، مبدا تعریف ژانر در فیلم به خاستگاه ادبی آن باز میگردد و این آغاز ماجرای دوگانگی یا به عبارت بهتر چندگانگی در تبیین معنای ژانر است. این گپ، در سینمای ایران که اساسا خارج از مختصات حرفهای ژانر روزگار میگذراند- البته استثنا هم وجود دارد- اوضاع پیچیدهتری مییابد.
یکی از سادهترین دستهبندیها، تقسیم به دو ژانر اصلی داستانی و مستند است که همین دو را نیز، مستند داستانی به چالش کشیده است. البته چالش در دنیای هنر جدا از معنای لغوی تعبیر میشود و این چالشهاست که سینما را سینما کرده و از حصار تعاریف صرف بیرون کشیده است. حال آنکه، اهلفن بر اساس موقعیت، موضوع، حالت و قالب یک فیلم آنرا رمزگشایی کرده و در نهایت برچسب یک ژانر را به آن الصاق میکنند. غرض نگارنده در این مقاله، تحلیل تئوریک یا واکافی ژانر نیست، بلکه مروری است بر ژانر علمی-تخیلی در ایران و در صورت وجود نگاهی به آثار سایبری تولید شده در دو دهه اخیر.
اواخر دهه شصت، آثار حوزه کودک و نوجوان به مدد داستانهای کهن فارسی تنها جولانگاه ژانر علمی-تخیلی بود. این مسیر تا اوایل دهه هفتاد در حوزه سینمای کودک و نوجوان ادامه داشت. در حوزه بزرگسال، بنا به دلایل گوناگون، از جمله کمبود امکانات در حوزه جلوههای ویژه رایانهای و میدانی، ژانر علمی-تخیلی در سینمای ایران، بیشتر در زمین ژانر کمدی بازی کرد. سیاست درستی که به تولید اثری چون «من زمین را دوست دارم» به کارگردانی ابوالحسن داوودی انجامید.
«قتل آنلاین»، به کارگردانی مسعود آبپرور، سال 1384، یکی از نخستین آثاری بود که تلاش کرد رنگ و لعاب فضای مجازی را به سینمای کشورمان وارد کند. اینترنت پرسرعت موجود در خودرو و یا مکالمات ویدئویی در حین حرکت ماشین، اگر چه امروز خیلی عادی به نظر میرسد اما، اوایل دهه هشتاد و در دوره حکمرانی یاهو مسنجر، برای قالب مخاطبین، غیرقابل باور بود. داستان جنایی نهچندان جذاب فیلم نیز در شکست «قتل آنلاین» بیتقصیر نبود. آبپرور پنج سال بعد با «هوش سیاه1»، شانس خود را اینبار در مدیوم تلویزیون آزمود. بلوتوث، شبکههای هرمی، هک، سرقت و دوستیهای اینترنتی از موضوعات اصلی این سریال جنایی بود. آبپرور، «هوش سیاه2» را نیز سال 1392 روی آنتن فرستاد. در این دنبالهدار تلویزیونی، مخاطب ادامه ماجراجویی «جمشید کاظمی» با نقشآفرینی کیکاووس یاکیده و «سرگرد احمدی» با نقشآفرینی حسین یاری را دنبال میکرد. سریال علیرغم بازخوردهای مثبتی که داشت از حفرههای عمیق دراماتیک و فنی رنج میبرد و آنگونه که باید ندرخشید. علاوه بر این بعدها، اخباری در مورد مخالفت پلیس فتا با ساخت این سریال نیز منتشر شد.
«رخ دیوانه»، به کارگردانی ابوالحسن داوودی، سال 1392، تمرکز خود را روی تاثیرات شبکههای اجتماعی بر تعاملات جامعه گذاشت. داستان فیلم مربوط به دورهای است که فیسبوک در ایران حرف اول را میزد. «رخ دیوانه»را میتوان اثر موفقی دانست که هم در جشنواره فجر دیده شد و هم در اکران خوش درخشید. ساخته داوودی از روایت جذاب و متنوعی برخوردار بود و توانست یک فیلم اجتماعی با تم کم رنگ سایبر و البته موفق لقب بگیرد. بعد از «رخ دیوانه» نیز چند فیلم و سریال دیگر به حوزه شبکههای اجتماعی و ارتباطات مدرن ورود کردند که از موفقیت چندانی برخوردار نشدند. «حریم شخصی» به کارگردانی احمد معظمی یکی دیگر از این آثار بود که پاییز و زمستان 96 اکران شد.
اینها تمام بضاعت سینما و تلویزیون کشور ما در چند سال اخیر بودهاست. سینمای ایران هنوز یک فیلم ضعیف سایبری هم برای ارائه ندارد. حتی یک فیلم ضعیف برای خالی نماندن عریضه! اما ایراد کار کجاست؟
بخشی از این بحران، به ضعف کلی حال حاضر صنعت سینما برمیگردد، یعنی فیلمنامه؛ این ضعف در سینمای علمی-تخیلی بیشتر هم نمود پیدا میکند. مشکل بعدی، بهروز نبودن صنعت جلوههای ویژه رایانهای در ایران است. همه این مباحث آنجایی غمانگیزتر میشود که بدانیم اساسا ژانر سایبری در ایران هنوز شکل نگرفته است.
ادامه دارد...