پشت پرده پروژه محرمانه CIA برای کنترل ذهن
به گزارش کارگروه امنیت سایبربان؛ در دهه ۱۹۶۰ میلادی مفهوم کنترل ذهن و شستشوی مغزی برای مردم عادی از سطح پدیدهای علمی تخیلی در رمان «سیرنهای تایتان» یا فیلم «کاندیدای منچوری» فراتر نمیرفت، غافل از اینکه در همان دوران CIA برای دستیابی به قدرت جادویی کنترل ذهن از هیچ جنایتی فروگذار نبود.
سازمان اطلاعات مرکزی یا همان CIA بین سالهای ۱۹۵۳ تا اواخر دهه ۱۹۶۰ مجموعهای از آزمایشات هولناک را در قالب پروژه MK-Ultra انجام داد. محققان این سازمان طی این مدت با هیپنوتیزم، تزریق پاتوژن های میکروبی، وارد کردن شوک الکتریکی، جراحی مغز، خوراندن LSD و مواد مخدر به هزاران نفر در پی دستیابی به راهکاری برای کنترل ذهن و رفتار دیگران بودند.
هدف از این کار اعتراف گیری از مظنونان، کنترل سوژههای موردنظر و جاسوسی بود اما درنهایت به افسردگی، دیوانگی، آسیب جسمی و روحی و درنهایت مرگ برخی سوژهها ختم شد. پس از افشای ابعاد هولناک این پروژه توسط نشریات موج بیاعتمادی عظیمی نسبت به دولت آمریکا و آژانسهای اطلاعاتی تحت نظرش به راه افتاد.
راهاندازی پروژه MK-Ultra
تا دهه ۵۰ میلادی بخشهای اطلاعاتی ارتش، نیروی دریایی، هوایی و سیا نقش بازوی جاسوسی حکومت ایالاتمتحده را بازی میکردند اما یانکیها برای تقویت این بخش و رقابت با شوروی سابق پروژهای با اسم رمز ARTICHOKE را کلید زدند. در یادداشتی که تاریخ آن به سال ۱۹۵۲ برمیگردد هدف پروژه اینگونه عنوان شده:
حساسیت و سطح محرمانگی این پروژه باعث راه افتادن مناقشات بسیاری در مورد رهبری آن شده بود اما روسای CIA درنهایت سکان هدایت را به سرتیپ بازنشسته ارتش «پل گینر» سپردند که سابقه فعالیت در بخش تحقیقات سازمان اطلاعات مرکزی را هم داشت.

کنترل ذهن
سرتیپ گینر ابعاد پروژه کنترل ذهن را به خارج از مرزهای ایالاتمتحده کشاند و در اروپا، ژاپن، جنوب شرقی آفریقا، آسیا و فیلیپین «بخش ضعیفتر و با سطح هوش پایینتر جامعه» را هدف آزمایش LSD، هیپنوتیزم و منزوی ساختن قرارداد. افرادی که از این آزمایشها جان سالم به دربردهاند دچار نوعی فراموشی شده و قادر به یادآوری کامل آزمایشهای CIA نیستند.
فاز دوم و اصلی این پروژه در سال ۱۹۵۳ و با اسم رمز MK-Ultra کلید خورد. پسوند Ultra از دوران جنگ جهانی دوم نشانگر مأموریتهای با بالاترین طبقهبندی محرمانه بود.
رئیس وقت سازمان با کنار گذاشتن سرتیپ گینر شیمیدانی به نام «سیدنی گوتلیب» را برای هدایت پروژه کنترل ذهن انتخاب کرد که به خاطر مهارت فوقالعاده در تولید سموم مختلف لقب جادوگر سیاه را یدک میکشید.
گوتلیب از پدر و مادری یهودی در مجارستان متولد شده بود و از بچگی از لکنت زبان رنج میبرد. او مدرک دکترای خود را از دانشگاه معتبر «کلتک» دریافت کرده بود و در پروژه محرمانه CIA برای کشتن رهبران کشورهای دیگر از جمله پاتریس لومومبا و فیدل کاسترو نیز شرکت داشت.
انگیزه اصلی CIA برای راه اندازی این برنامه در سه محور خلاصه میشود. نخست جاسوسهای این آژانس دریافته بودند که شوروی با استفاده از دارویی به نام «بولبوکاپنین» با فرمول شیمیایی C19H19NO4 اراده اسرا و زندانیان برای اعتراف نکردن را در هم میشکند. همچنین آنها در طول جنگ کره شاهد استفاده افسران کره شمالی از LSD در جریان بازجویی از زندانیان آمریکایی بودند و حس انتقام درونشان به جوش آمده بود.
به قربانیان داروی نفس شیطان داده میشد
در نهایت انحصار ایالاتمتحده در زمینه هستهای پایان یافته بود و آنها باید روش جدیدی را برای اثرگذاری بر رهبران کشورهای دیگر و استخراج اطلاعات از مخالفان پیدا میکردند و چه روشی بهتر از کنترل ذهن؟!

کنترل ذهن به هر قیمتی
جادوگر سیاه نخستین قربانیان MK-Ultra را از میان زندانیان، بیماران و دانشجویان انتخاب کرد چون آنها توان مقابله به مثل چندانی نداشتند. طی این آزمایشات افراد غالباً بیگناه تحت شوک الکتریکی، مصرف LSD و دیگر داروهای توهمزا قرار گرفته و سپس تغییرات رفتاری در آنها بررسی میشد. دامنه آزمایشات رفته رفته افزایش مییافت و حتی CIA با استخدام چند تنفروش مأموریتی جانبی به نام «عملیات اوج نیمهشب» را به راه انداخت که طی آن به مشتریان از همهجا بیخبر فاحشهخانهها LSD خورانده میشد. سپس محققان CIA درست مثل فیلمهای سینمای در آنسوی شیشه یکطرفه با خیال راحت رفتارهای آنها را بررسی میکردند.
با گسترش ابعاد این برنامه نوبت به جراحی مغز، الکترو شوک، هیپنوتیزم و موادی نظیر اِکستازی و تمازپام رسید که در دوز بالا با تأثیر بر مواد شیمیایی موجود در مغز خاطرات فرد در مورد برخی فعالیتهای صورت گرفته را پاک میکنند. از دیگر مواد مصرفی این آزمایشات باید به هروئین، مورفین، مسکالین، سیلوسایبین، اسکوپولامین، سدیوم پنتوتال و ارگین اشاره کرد.
برای مثال اسکوپولامین که بین خلافکاران «نفس شیطان» خوانده میشود، یکی از خطرناکترین مخدرهای جهان است و توسط تبهکاران آمریکایی جنوبی برای کنترل دیگران مورداستفاده قرار میگیرد. سوژههای CIA یک ساعت پس از دریافت این مخدر دچار فروپاشی روانی شده و ساعاتی پسازآن در کنار درد عضلانی به توهمی وحشتناک همراه با شنیدن اصوات نامفهوم فرومیرفتند.
سیلوسایبین هم حاوی مادهای است که در قارچهای جادویی یا به گفته قوم باستانی آزتک «گوشت خدایان» یافت میشود. این مخدر با تأثیر عمیق بر سیستم عصبی سمپاتیک میتواند فرد را به اوج سرخوشی رسانده یا به دره عمیق اندوه فرو ببرد.
پس از انتشار خبرهایی پیرامون تقلای ناسا برای دستیابی به قدرت کنترل ذهن ؛ رئیس وقت این سازمان تمام اسناد مربوط به پروژه محرمانه MK-Ultra را از بین برد؛ بااینحال تعدادی از قربانیان در دادگاه و طی گفتگو با رسانهها از مصیبتی که بر آنها گذشته بود، سخن گفتند.
فارل کرک از شاکیان این پروند مدعی شد که تأثیر داروهای مصرفی به حدی بود که وی را به افسردگی شدید کشانده بود. وی به همین خاطر دست به خودکشی ناموفق زد اما متخصصان CIA پس از پی بردن به این مسئله نه تنها وی را آزاد نکردند بلکه پس از تحقیقات بیشتر روانه سلول انفرادی شد.
جیمز بالجر، که در لیست خطرناکترین تبهکارها پس از اسامه بنلادن، در جای دوم قرار داشت یکی دیگر از قربانیان این پروژه است. زندگی پرماجرای این سردسته باندهای تبهکار آنقدر جذاب بود که توسط «مارتین اسکورسیزی» به تصویر کشیده شد. وی مدعی بود که آزمایشهای متعدد CIA پیرامون مصرف داروی توهمزا و شیزوفرنی باعث گرایش شدیدش به خشونت، بیخوابی و توهم شده است.

تئودور کازینسکی معروف به یونابامبر که با بهره هوشی بالاتر از اینیشتین در هاروارد تحصیل میکرد پس از شرکت در این پروژه به یک تروریست تبدیل شد. او همزمان با تحصیل در رشته ریاضی تحت آزمایشاتی قرار گرفت که طی آن اثرات آزار زبانی شدید روی تخریب ذهنی مطالعه میشد.
وی که زمانی از نوابغ رشته ریاضی به شمار میآمد پس از شرکت در این آزمایشات دچار تغییرات شدید روحی و روانی شد؛ تا حدی که به زندگی در جنگل و ترور فعالان حوزه علم و فناوری از طریق بمبهای دستساز روی آورد. کازینسکی پس از ترور و زخمی کردن ۲۳ نفر به حبس ابد بدون عفو محکوم شد.
مرگ قربانیان
همانطور که گفتیم CIA برای لاپوشانی جنایتهایش همه اسناد را از بین برد بااینحال حداقل دو مورد مرگ بر اثر شرکت در پروژه MK-Ultra رخداده است.
فرانک اولسن، که خود باکتری شناس CIA بود بر اثر دریافت دوز بالای LSD دچار پارانویید شدید شد و نه روز بعد خود را از طبقه سیزدهم یک ساختمان به پایین انداخت. خانواده وی ۲۲ سال بعد از دلیل اصلی خودکشی فرانک مطلع شده و قصد شکایت از سازمان اطلاعات مرکزی را داشتند اما با رشوه ۷۵۰ هزار دلاری از آن صرف نظر کردند. نکته جالب اینجاست که این مبلغ هنگفت را «جرالد فورد»، رئیسجمهور وقت آمریکا به آنها پرداخت اعطا کرد.
هارولد بلور هم طی این آزمایشات قربانی مشتقات ماده توهمزای مسکالین شد اما در گزارش متخصصان CIA علت مرگ وی تزریق خودسر با دوز بالا قید شده بود.
محاکمه عاملان پروژه MK-Ultra
ازآنجاکه آزمایشات کنترل ذهن بدون رضایت کامل قربانیان صورت گرفته و به مرگ یا آسیبهای روحی و جسمی شدید منجر شده بود، دولت فدرال تحت تعقیب ارگانهای قضایی قرار گرفت.
دلیل علنی شدن این ماجرا انتشار مقالهای در مورد آزمایشهای کنترل ذهن ناسا در روزنامه نیویورکتایمز بود. در واکنش به این مقاله CIA مدعی شد که پروژه MK-Ultra خاتمه یافته است.
هرچند «رونالد ریگان»، رئیسجمهور وقت با امضای فرمانی اجرایی تمام سازمانها را ملزم کرد که در پروژههای با سوژه انسانی رضایت واضح و کامل افراد را جلب کنند اما MK-Ultra نه تنها لطمه زیادی را به اعتبار دولت آمریکا وارد کرد بلکه به منشأ بسیاری از تئوریهای توطئه علیه سازمانهای جاسوسی و دولت تبدیل شد.