پرونده یکم - بلید رانر (Blade Runner) - قسمت دوم
اسکات، پیرمرد تمام نشدنی!
همانطور که در قسمت نخست پرونده شماره یک سایبرسینما اشاره شد، فیلم سینمایی بلید رانر-Blade Runner برداشتی است آزاد از رمان «آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟» نوشته فیلیپ ک.دیک و به کارگردانی ریدلی اسکات.
سِر ریدلی اسکات، متولد 30 نوامبر 1937 در ساوث شیلدز انگلستان است. وی تحصیلات هنری خود را از کالج سلطنتی هنر آغاز کرد، گرچه پیش از آن با ساخت فیلم کوتاه «پسر و دوچرخه»، فیلمسازی را در سنین نوجوانی آزمود. اسکات پس از فارغالتحصیلی و همزمان با دهه شصت میلادی، ابتدا به عنوان طراح صحنه در بیبیسی فعالیت کرد اما مدتی بعد با سریال «Z Cars» پای در عرصه کارگردانی نهاد.
اواخر دهه هفتاد میلادی و پس از کسب تجربه در زمینه تولید سریالهای تلویزیونی و تیزرهای تبلیغاتی، ریدلی اسکات با فیلم «دوئلیستها» شانس خود در سینما را به حیطه آزمایش گذاشت. او موفق بود و اثرش در جشنواره کن با استقبال خوبی مواجه شد.
روند موفقیتهای اسکات تا به امروز ادامه داشته و پس از دوئل، او 24 فیلم سینمایی دیگر تهیه و کارگردانی کرده است؛ از آن جمله میتوان به «تلما و لوئیز»، «گلادیاتور» و «سقوط شاهین» اشاره کرد که وی برای هر سه فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی شد.
آخرین اثر او، تمام پولهای جهان، دسامبر 2017 روی پرده سینماهای امریکا رفت. این فیلم بر اساس داستانی واقعی از زندگی جان پل گتی سوم، نوه میلیاردر نفتی است که در شانزده سالگی ربوده میشود.

بلید رانر-1982، اثری برای تمام فصول
قسمت نخست «بلید رانر» فیلم فاخری است که فخرش را مدیون گذر زمان است. اختلاف تهیهکننده و کارگردان، در کنار پنج نسخه تدوین شده گوناگونی که از فیلم منتشر شد، دلیل این ویژگی بلید رانر است. این زمانبری، حتی در فاصله طولانی میان قسمت اول و دوم فیلم نیز به چشم میخورد. در واقع زمان، مراعات نظیر بلید رانرهاست. فاصله زمانی میان پخش نخست تا تدوین نهایی زیرنظر اسکات، نزدیک به یک دهه به طول انجامید و یک دهه گذشت تا بلید رانر، «بلید رانر» شود.
«بلید رانر» علیرغم جلوههای ویژه پروپیمان و ظاهر پُر پروداکشناش، حول محور یک اصل و چند کلید واژه دوران میکند. در «بلید رانر» ما با شهری مواجه هستیم که بسیار آشناست، البته برای ما مخاطبین امروز و در سال 2018 میلادی. لسآنجلسی با ساختمانهای رنگی، نورهای نئونی، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی؛ شهری مرده، صنعتی و غرق در تکنولوژیهای فوق مدرن؛ یک پیشگویی نزدیک به واقعیت و البته احتمالا با یک دهه تاخیر؛ چرا که هنوز اختلافاتی میان لسآنجلس «بلید رانر» و لسآنجلس غیر «بلید رانر» به چشم میخورد. این تصاویر در انیمههای ژاپنی و بالاخص «شبه درون پوسته» نیز به چشم میخورد. یک اَبَرشهر با ساکنینی از نژادهای گوناگون که استعارهای است از سیاره زمین، از دهکده جهانی.

کلید واژه مهم بلید رانر، «چشم» است. اِلمانی که موتیفوار در جای جای فیلم جاساز شده است. چشم جولانگاه قضاوت است. قضاوت خالق درباره مخلوق و مخلوق در مورد خالق. با این تفاوت که اینجا خالق، پروردگار یکتای عالم نیست، بلکه انسان است، اشرف مخلوقاتی که تا آنجا پیشرفت داشته که توانسته موجودی هوشمند شبیه خود خلق کند. موجودی که در ابتدا مطیع بوده اما حالا سر به طغیان نهاده است. ترجمان این سکانس، یا به عبارت بهتر، اوج این طغیان، نمایی است که رپلیکانت فراری، یعنی «روی بتی»، با نفوذ به خلوتگاه فرماندهی خالقش یعنی «تایرل»، چشمان خالق را با دست از حدقه بیرون میآورد.
اتوپیای دیستوپیانما، ضلع دیگر شاهکار ریدلی اسکات است. اتوپیایی که انسان، قرنها به دنبال آن بوده است؛ شهری غرق در امکانات و منتهای پیشرفت در ظاهر، حالا به پوچی باطن و انفجار درونی نزدیک میشود. ساختار این ضلع از «بلید رانر» به قدری با قوام است که به عنوان یک نمونه شاخص، از همزیستی سینما و معماری در مراکز آکادمیک هنری تدریس میشود.
اما جان کلام بلید رانر-1982، انسانیت است. مفهوم عریض و طویلی که در قالب یک رابطه دو جانبه، میان انسان و ماشین هوشمند به چالش کشیده میشود.
ادامه دارد...