نگاهی به فیلم منطقه 414(zone 414)
درباره کارگردان
آندرو بیرد، متولد 1976 در دوبلین، نویسنده و کارگردان ایرلندی است. او تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه ملی فیلم ایرلند، زیر نظر راجر کورمن آغاز کرد. نخستین فعالیت حرفهای بیرد، تولید موزیک ویدئو بود. حضور او در پروژه Kiss Land و تولید موزیک ویدئوهای آلبوم دِویکند به نخستین پیشنهاد کارگردانی برای بیرد انجامید. سال 2021 و با فیلمنامهای از برایان هیل، فیلم سینمایی منطقه 414 مقابل دوربین رفت. تراویس فیمل، گای پیرس، ماتیلدا آنا اینگرید لاتز، ند دنهی، جوهانس هاکور جوهانسون، کالین سالمون، آنتونیا کمپبل هیوز، جاناتان آریس، اولوین فوئر و مگی کرونین، بازیگران اصلی این پروژه 5 میلیون دلاری هستند. سه کمپانی ten23 ،Baird Films و El Ride Productions مشترکا تهیه و انتشار این فیلم را برعهده داشتهاند. تصویربرداری فیلم سینمایی «منطقه 414 – zone 414» در ایرلند شمالی انجام شده است. در ابتدا قرار بود تراویس فیمل نقش اصلی این فیلم را ایفا کند. اما به دلیل مشغله در پروژه Die in a Gunfight، گای پیرس جایگزین او شد. «منطقه 414» با مدت زمان 99 دقیقه، سوم سپتامبر 2021 برای اولینبار در امریکا منتشر شد.
داستان فیلم
همه چیز از مراجعه "کار مایکل" به شرکت ویت آغاز میشود. شرکت ویت به یک کاراگاه خصوصی نیاز دارد؛ مایکل کاراگاه بازنشسته پلیس است؛ یک بازنشستگی خودخواسته در اوج میانسالی و پختگی! مرحله اول مصاحبه استخدامی توسط جوزف ویت انجام میشود. او برادر مارلون ویت، مالک شرکت فناوری ویت است. این شرکت با ایجاد یک منطقه حفاظت شده با نام 414، جغرافیایی مملو از روباتهای انساننما فراهم آورده است. در این منطقه افراد ثروتمند با پرداخت هزینهای گزاف، مجاز هستند فانتزیهای متعارف و غیرمتعارف خود را با روباتها تجربه کنند. اما ماموریت مایکل یافتن ملیسا است؛ دختر مارلون ویت. او به دلیل اختلاف با پدر و عمویش به منطقه 414 گریخته؛ اما هیچ اثری از موقعیت ملیسا در 414 نیست.
مایکل وارد منطقه 414 میشود. محبوبترین روبات 414، جین نام دارد. جین علاوه بر زیبایی ظاهری دارای مرتبه بالایی از هوش مصنوعی است. او یک روانشناس تمام عیار است و اعماق احساسات مراجعینش را کندوکاو میکند. مایکل متوجه میشود که جین صمیمیترین دوست ملیسا بوده و حتی مدتی در خانه او پنهان شده است. کد نویسی پیچیده پردازنده جین او را از لحاظ روانی بسیار شبیه به انسانها کرده است. یک میل به جاودانگی عمیق در تفکرات این روبات به چشم میخورد. مایکل متوجه این ویژگی جین شده و تنها راه دسترسی به ملیسا را همراهی جین میداند.
با راهنمایی جین، مایکل به سراغ شخصی به نام همیلتون میرود. از طریق همیلتون، رد ملیسا در پارکینگ قایقهای منطقه 414 زده میشود. مایکل در یکی از سولههای ساحل با جسد حلق آویز ملیسا روبهرو میشود و ... .
عدد فرشته!
کمتر کارگردانی در نخستین تجربه خود ریسک مولف بودن را میپذیرد؛ جدا از اینکه ذاتا مولف باشد یا نه. بخش عمدهای از فیلمسازان سعی میکنند پیرو مکتب مولفین تاریخ سینما باشند. این پیروان هر اندازه قدرت اجتهاد هنری بیشتری داشته باشند به مراتب بالاتری از موفقیت دست مییابند. نمونه بارز آن در سینمای خودمان اصغر فرهادی است. او پیرو مکتب دسیکا و فلینی است؛ البته با قدرت بالای اجتهاد هنری، حالا خودش یک صاحب سبک منشعب از اساتید نام برده به شمار میرود. پس مقلد بودن اساسا فرآیند محترمی است. دنبالهروی هنری اصلا بد نیست. آنچه به بد میانجامد کیفیت پیروی است. اساسا پیروی با کپی بسیار متفاوت است. نگارنده معتقد است در دنیای سینما آنچه مذموم است کپی کاریست؛ حالا زمانیکه با یک کپی کاری بیکیفیت هم مواجه باشید که وااسفا! با فاجعه روبهرو میشویم.
از طرفی تجربه نشان داده است که موزیک ویدئو سازها به ندرت در سینما به موفقیت دست مییابند. هر دو حوزه در دنیای هنر محترم هستند؛ اما از آنجاییکه هیچ فوتبالیستی خواننده بنامی نشد؛ هیچ موزیک ویدئو سازی، سینماگر خوبی نخواهد شد. در موزیک ویدئو شما با کلامی مواجه هستید که همزمان ترجمان بصری آن را مشاهده میکنید. معمولا کمتر از ده دقیقه هستند؛ وارد عمق نمیشوند و پس از تماشای تیتراژ از یاد بیننده میروند. موزیک ویدئو برای تلویزیون و مدیومهای روتین فردی دکوپاژ میشود. برای لنزهای نه چندان سینمایی؛ برای لحظه اکنون.
آندرو بیرد کارگردان فیلم سینمایی «منطقه414» نمونه بارز همان موزیک ویدئو سازی است که سینماگر خوبی نمیشود. او حتی تقلید مکتبی را نیاموخته است. جغرافیای «zone 414» بسیار تحت تاثیر بلید رانر ریدلی اسکات است. خب! دعوا از همین جا شروع میشود. در بلید رانر با یک دیستوپیا طرف هستیم. یک ویران شهر آخرالزمانی. دوره تاخت و تاز روباتهای فوق هوشمند. اما «منطقه414» قرار نیست یک دیستوپیا باشد! اتفاقا قرار است یک Westworld باشد؛ جاییکه ثروتمندان در آن هزینه کنند و بیقانون و نامحدود لذت ببرند! یعنی 414 نه یک ویران شهر و نه یک آرمان شهر است. یک هردَمبیل شهر است! حالا علت این تعداد اِلمان دیستوپیایی در این هردمبیل شهر 414 چیست را باید از مستر آندرو بیرد جویا شد!
دلیل ضعف عجیب و غریب دیگر منطقه 414 را باید از برایان ادوارد هیلِ فیلمنامهنویس مطالبه کرد. فیلم قرار است در مورد پیچیدگی باشد؛ در مورد هوش مصنوعی! اما داستان به قدری سطحی طراحی شده که انگار در مورد اسباب بازی کنترلی است تا روباتهای انساننما! این سادهانگاری در مورد اسم فیلم هم صادق است؛ عدد 414 به عدد فرشته معروف است! خودتان باید برای خودتان صغری و کبری ببافید و به فلسفهای که در این فیلم نیست دست پیدا کنید! معاملهای که در انتهای فیلم میان مایکل و مارلون اتفاق میافتد افتضاحترین پایانی است که این فیلم میتوانست داشته باشد! چیزی در مایههای سلب مسئولیت! در مایههای با مسئولیت محدود در ثبت شرکتها!
تنها نکتهای که به عنوان یک مخاطب از فیلم منطقه 414 در ذهنم باقی خواهد ماند، دیالوگی است از زبان شخصیت مانوئل؛ او گفت: "زمانیکه خدا مخلوق خاصی را میآفریند؛ آنرا شکننده خلق میکند. اما ما انسانها وقتی چیزی بسازیم، به دنبال همیشه زنده و سالم نگه داشتن آن هستیم!"
حال آنکه، «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ».