نقش رسانههای روسی در جنگ اطلاعاتی رسانهای
مسکو به دنبال گسترش نفوذ خود است و در این راه تلاش میکند از رسانههایی که در اختیار دارد به بهترین نحو بهرهبرداری کند. تلاشهای رسانهای روسیه، انتقادها و نگرانیهایی را در سطح کشورهای اروپایی برانگیخته است.
در این گزارش، ابتدا به معرفی برخی از رسانههای برجسته روسیه میپردازیم و در ادامه، با کنکاش در نقشی که این رسانهها در جنگ اطلاعاتی رسانهای علیه دشمنان و مخالفان روسیه ایفا میکنند، تاثیر آنها بر کشورهای اروپایی را بررسی میکنیم.
اسپوتنیک
اسپوتنیک سرویس خبری چندرسانهای بینالمللی است که در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴ آغاز به کار کرد. خبرگزاری اسپوتنیک جایگزین خبرگزاری ریانووستی در عرصه بینالمللی (این خبرگزاری در روسیه فعال میماند) و صدای روسیه شد.
رادیو اسپوتنیک جزء رادیویی این پلتفرم است و هدف آن پخش برنامه به سی زبان در ۱۳۰ شهر و ۳۴ کشور بهصورتهای افام، دیجیتال و نیز موبایل و اینترنتی است.
این خبرگزاری با گستره جهانی، اقدام به نشر خبر و تحلیل به زبانهای عربی، روسی، زبانهای چینی، انگلیسی، آلمانی، فارسی، دری، لهستانی، اسپانیایی، صربی، زبان، قرقیزی، هندی، ویتنامی و ترکی استانبولی میکند.
روسیه نگران و نگرانیهای اروپا
در نظر برخی کارشناسان، آنچه بیش از هر چیز موجب نگرانی روسیه میشود، گسترش هنجاری و جغرافیایی اتحادیه اروپا و ناتو به سمت شرق قاره است. گسترش اتحادیه اروپا و ایدههای این اتحادیه در قالب «سیاست همسایگی» و یا «برنامه مشارکت شرقی اتحادیه اروپا (EAP)» همیشه جزو نگرانیهای روسیه بوده است. برای مثال، اتحادیه اروپا با پیگیری سیاست همسایگی، در پی ایجاد حلقهای از دوستان در اطراف اتحادیه و تشویق آنها به مدرن کردن سیاست، اقتصاد و برنامههای اجتماعی در راستای انطباق با استانداردهای اروپایی بوده است. برای تحقق این هدف، اتحادیه اروپا به ارائه مشوقهای اقتصادی و تجاری، بهکارگیری قدرت نرم برای تقویت جامعه مدنی، پشتیبانی از رسانههای مستقل و کمک به روند تحول دموکراتیک در این کشورها پرداخته است.
سیاست فوق با منافع راهبردی روسیه در تضاد است. نگاه داشتن کشورهای باقیمانده از فروپاشی شوروی و بلوک شرق در مدار روسیه و جلوگیری از گسترش فزاینده حضور بلوک غرب در قالب ناتو و اتحادیه اروپا در مرزهای این کشور، از منافع راهبردی روسیه محسوب میشود. کشورهای آذربایجان، ارمنستان، اوکراین، بلاروس، گرجستان و مولداوی عضو برنامه مشارکت شرقی اتحادیه اروپا هستند. راهبرد رسانهای روسیه در مورد این کشورها این است که افکار عمومی آنها را متقاعد سازد با ادغام بیشتر در اروپا، ارزشهای سنتی، استقلال و اقتصاد خود را به خطر میاندازند.
روسیه تلاش میکند با وخیم نشان دادن ساختار حکمرانی و اقتصاد کشورهایی مانند اوکراین، این تلقی را در افکار عمومی کشورهای عضو اتحادیه اروپا ایجاد کند که منافع اقتصادی و امنیتی آنها با پیوستن کشورهایی مثل اوکراین به اتحادیه، به خطر میافتد.
پس از تحولات اوکراین و الحاق کریمه به روسیه، نگرانی کشورهای اروپایی درباره فعالیتهای رسانهای روسیه فزونی یافته است. آنچه نگرانی اروپا را تشدید میکند، رویکرد تهاجمی و هدفگذاری جهانی رسانههای مطرح روسی است. حسین مفیدیاحمدی، پژوهشگر مسائل اروپا میگوید: «اگر تا چند سال پیش، کنشهای رسانهای روسیه بیشتر تدافعی، سلبی و در راستای تحدید نفوذ فزاینده اروپا در خارج نزدیک این کشور صورت میگرفته است، در سالهای اخیر، مقامات روسی به دنبال اثرگذاری رسانهای بر پویشهای سیاسی و اجتماعی اروپا در چارچوب منافع خود بودهاند.»
کارشناسان، عمدهترین راهبردهای رسانهای روسیه در قبال کشورهای غربی بهصورت عام و کشورهای اروپایی بهصورت خاص را سه مورد زیر بیان میکنند:
1. نفوذ رسانهای با هدف ایجاد واکنش نزد افکار عمومی و در نتیجه تاثیرگذاری بر فرایندهای تصمیمگیری در این کشورها در چارچوب اهداف روسیه.
2. تلاش برای القای دشمنی غرب با مردم روسیه با هدف توجیه سیاستهای روسیه و گسترش ناسیونالیسم روسی.
3. دامن زدن به اختلافات دولتهای اروپایی بر سر مسائل امنیتی برای این که حس نکنند تهدید مشترکی از جانب روسیه آنها را تهدید میکند.
روسیه بخشی از انتقادات غرب را روسیه هراسی مینامد. مشخص است که شبکهها و رسانههایی همچون راشا تودی برای دولت روسیه از اهمیت بالایی برخوردارند. پوشش خبری راشا تودی به زبانهای مختلف و پشتیبانی از صدها وبگاه وابسته به خود باعث شده است که دولت روسیه این رسانه را هسته سازمانی و راهبردی خود بنامد.
آنچه غربیها بر آن اصرار میورزند و روسیه آن را انکار میکند این است که نزدیکی پوتین و مدیران شبکههای خبری روسیه از قبیل راشا تودی، سبب شده است تا بودجههای هنگفتی در اختیار این شبکهها قرار گیرد. کارشناسان میگویند شبکههای خبری روسیه با بهرهگیری از تحریک عواطف و تلاش برای مدیریت بر قلب و ذهن مخاطب، در پی گسترش نفوذ خود هستند.
پوتین در سال 2012 در مقالهای با عنوان «روسیه در جهان در حال تغییر»، قدرت نرم را مجموعهای از ابزارها و روشها برای کسب اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از اسلحه توصیف میکند و در این میان، رسانهها و شبکههای خبری نقشی مهم ایفا میکنند.
رسانههای مورد حمایت کرملین، علاوه بر تمرکز در کشورهای با جمعیت روسیزبان حوزه بالتیک و کشورهای مرکزی و شرقی اروپا، در سایر کشورهای اروپایی از جمله کشورهای اروپای غربی نیز حضور دارند. به اعتقاد مقامات اروپا، تاکتیکی که معمولا رسانههای روسی به کار میگیرند این است که اطلاعات را از منابع معتبر به دست میآورند و آنها را با عناصری از تبلیغات روسی ترکیب میکنند.
حضور رسانههای روسی در استونی، موجب نگرانی استونی شده است. کانالهای تلویزیونی مانند VTV و RTR، روزنامههایی مانند موسکوفسکی (Moskovsky Komsomolets) و برخی رسانههای روسی با زبان بالتیک – روسی، هر از گاهی اطلاعاتی در راستای سیاستهای کاخ کرملین به مردم میدهند. شبکههای اجتماعی مانند وی.کنتاکت (VKontakte) و اودنوکلاسینکی (Odnoklassniki) در میان شهروندان استونیایی که طرفدار روسیه هستند، رایج بوده و ابزار مهمی برای تأثیرگذاری محسوب می شود. خبرگزاری اسپوتنیک، که بهتازگی شعبه خود را در استونی راهاندازی کرده است، اگرچه در ابتدا با مشکلاتی روبرو شد ولی در حال حاضر توانسته با تمام امکانات به انتشار اخبار جهتدار و بزرگنماییهای تبلیغاتی و سیاسی بپردازد. کلوپ مجازی با عنوان ایمپرسام (Impressum) نیز به دلیل فعالیتهای ضد استونیایی آشکار خود و فعالیتهای هماهنگ با روسیه در کانون توجه قرار دارد.
به زعم کارشناسان، حضور سیاستمداران راست و چپ افراطی اروپا در شبکههای روسی، موجب جذب مخاطبانی شده است که گرایشهای عمدتا ضداروپایی و ضدامریکایی دارند. مخاطبان شبکههای روسی به این باور رسیدهاند که این شبکهها اخبار و مسائلی را پوشش میدهند که رسانههای جریان اصلی نادیده میگیرند. کارزار اشغال والاستریت و رسوایی ویکیلیکس از جمله این مسائل هستند. روسیه با میدان دادن به سیاستمداران مذکور، در پی تضعیف اتحادیه اروپا و مدل حکمرانی لیبرال دموکراسی و تقویت دموکراسی حاکمیتی است.
رسانههای جهانی روسیه در پی آن هستند که تحریمهای اروپا علیه روسیه را غیر موثر نشان دهند و نیاز کشورهای اروپایی به روسیه بهویژه در حوزه انرژی را برجسته سازند.
انتخابات
بخشی از نگرانی اروپا به تاثیراتی مربوط میشود که رسانههای روسیه در دوران انتخابات و همهپرسی میآفرینند. یکی از مواردی که مورد توجه محافل سیاسی و رسانهای اروپا قرار گرفت، تلاش روسیه برای تاثیرگذاری بر نتایج همهپرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا (برکسیت) بود. اسپوتنیک و راشا تودی، در جریان این همهپرسی، بیشتر مواضع طرفداران خروج را منتشر کردند و دیدگاههای مخالفان خروج کمتر در این رسانهها مطرح شد.
اخیرا کشورهای اروپایی از جمله آلمان، هلند و فرانسه درباره دخالت رسانهای و سایبری روسیه در انتخابات کشورهای خود ابراز نگرانی کردهاند.
در امریکا، دونالد ترامپ بر سر کار آمده است که ادعا میشود روابط خوبی با روسیه دارد و در بلغارستان و مولداوی نیز روسای جمهور انتخابی، از حامیان روسیه معرفی میشوند. این بر نگرانیهای اروپا و آنچه آن را ترس از روسیه مینامند، افزوده است. دکتر علیاحمد کریمی، تحلیلگر امور بینالمللی با اشاره به جمله معروف کارل مارکس در مانیفست حزب کمونیست که گفته بود «شبحی در اروپا در گذر است … شبح کمونیزم»، روسیه را همچون شبحی معرفی میکند که اروپا را ترسانده و اتحادیه اروپا را مانند دوران جنگ سرد، دستخوش دودلی و انشعاب کرده است.
پارلمان اتحادیه اروپا تلاش کرد با تصویب قطعنامهای ضد روسیه به این نگرانیها پاسخ دهد. قطعنامه، رسانههای دولتی روسیه از جمله شبکه تلویزیونی «راشا تودی» و خبرگزاری «اسپوتنیک» را به تفرقهافکنی در بین کشورهای اتحادیه اروپا و انتشار تبلیغات دروغ متهم کرده و آنها را همردیف داعش معرفی کرده است. این قطعنامه که جنبه مشورتی دارد، به کشورهای حوزۀ اتحادیه پیشنهاد میکند در سرمایهگذاری خود برای جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی با روسیه، بودجه بیشتری در نظر بگیرند.
پارلمان اروپا، رسانههای دولتی روسی را متهم کرده است که با بهکارگیری « ابزارهای گسترده» اتاقهای فکر، تلویزیون و ماهواره، «خبرگزاریهای قلابی» یا شبکههای اجتماعی، مشغول پخش «اخبار دروغین»، به چالش کشیدن ارزشهای دموکراتیک و ایجاد دودستگی در اروپا هستند.
با وجود خوشبینیها درباره عادی شدن روابط روسیه و امریکا بعد از پیروزی ترامپ، کنگره امریکا در پی صدور قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا، لایحهای را تصویب نمود که بر اساس آن با فعالیتهای «مخفیانه روسیه» مقابله خواهد کرد.
واکنش رییسجمهور روسیه و برخی تحلیلگران سیاسی به تصویب قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا این بود که آن را توطئهای علیه آزادی مطبوعات و نشانه برتریجویی غرب بر سایر کشورها اعلام نمودند و آن را محکوم کردند. خبرنگاران روسیه نیز صدور این قطعنامه را بهمنزله پیروزی خود در جنگ نرم علیه رسانههای اروپایی دانستند و تیتر زدند که مقامات اروپایی از ترس رسانههای روسی به خود می لرزند.
رسانههای روسیه میگویند که اروپا بعد از سقوط شوروی میخواهد قوانین و مقرراتی را به کشورهای مختلف تحمیل نماید که با ویژگیهای فرهنگی و تاریخی اکثر آنها مطابقت ندارد.
مارگاریتا سیمونیان، سردبیر شبکه تلویزیونی راشا تودی گفته است: «برخوردهای غرب در قبال روسیه تا اندازه زیادی ناشی از بیاطلاعی، تحریف حقایق و انتشار اخبار کاذب است.»
جنگ هیبریدی
جنگ هیبریدی نوعی راهبرد نظامی است که جنگ سنتی را با جنگ نامنظم و سایبری ترکیب میکند. مهاجم در این نوع جنگ، با ترکیب کردن عملیات جنبشی با اقدامات خرابکارانه در پی آن است که از شناسایی شدن یا مجازات بگریزد.
روسها را استاد جنگ هیبریدی میدانند و رسانهها یکی از ارکان اصلی این جنگ هستند. یکی از جلوههای ویژه در جنگهای هیبریدی را سرمایهگذاری بر روی گسلهای سیاسی اجتماعی رقیب میدانند. جنگ نرم میان روسیه و غرب بعد از الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ وارد فاز تازهای شده است. رسانههای روسیه به شیوههای مختلف، روحیۀ عمومی را در داخل و خارج از روسیه علیه غرب و امریکا تحریک میکنند.
سیاستمداران روسیه نیز با حمایت از ارتقای نقش سازمان ملل در حل مناقشههای منطقهای و جهانی و مخالفت با جهان تکقطبی، به افشای مداخلات غرب در عراق، سوریه، لیبی و افغانستان میپردازند؛ مداخلاتی که ویرانی و جنگهای داخلی در پی داشته است. همزمان، روسیه وانمود میکند که خود کشوری اروپایی است و توصیه میکند که اروپا باید از وابستگی آزاد گردد تا بهطور مستقل و بدون توجه به امریکا از امنیت خود و نظم جهانی دفاع نماید.
در طرف مقابل، رسانههای اروپایی این نوع دلسوزیهای روسیه را اهانت به اروپا تلقی کرده و کرملین را به تفرقهافکنی میان کشورهای اتحادیه اروپا متهم میکنند. امریکا و اروپا استقلالطلبی جمهوریهای آبخاز و استیای جنوبی را از گرجستان در سال ۲۰۰۸ و الحاق کریمه را نقض قوانین بینالمللی دانسته و استقرار موشکهای اس ۴۰۰ را در منطقه کالینینگراد، خطری برای امنیت اروپا ارزیابی میکنند.
کارشناسان عقیده دارند که در جنگ نرم، هر کشوری که بر رسانههای گروهی تسلط داشته باشد، بر دنیا مسلط خواهد شد. قدرتهای بزرگ برای حفظ منافع خود از این ابزار به شیوه های گوناگون بهره خواهند برد و شاهد رقابتی طولانی بر سر گسترش نفوذ و تسلط خبری خواهیم بود.