سناریو احتمالی از جنگ میان ایران و آمریکا
به گزارش کارگروه بینالملل سایبربان؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده ادعا میکند که درگیری نظامی میان ایران و آمریکا بسیار طول نخواهد کشید و کشورش با کمترین هزینه پیروز میشود. با وجود اینکه برخی کارشناسان با ادعای رئیس جمهور آمریکا موافق هستند، اما در عین حال معتقدند که این جنگ آسیبهای کوتاه و طولانی مدت به منافع ایالات متحده خواهد رساند.
به گفته کارشناسان، هیچکدام از این 2 کشور به دنبال جنگ نظامی نیستند؛ اما این به معنای اتفاق نیفتادن جنگ هم نیست. در واقع، احتمال وقوع چنین درگیری امروز بیشتر از هر زمان دیگری از سال 2011 است؛ زمانی که نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی قصد حمله گسترده به برنامه هستهای ایران را داشت که شاید باعث ورود آمریکا به جنگ نیز میشد.
مایکل مورِل (Michael Morell)، یکی از مقامات اطلاعاتی و مدیر سازمان سیا در سالهای 2010 تا 2013، به همراه جیمز وینفیلد (James A. “Sandy” Winnefeld)، افسر نیروی دریایی و رئیس سابق ستاد مشترک در سالهای 2011 تا 2015، دراین خصوص مقالهای نوشتهاند که به شرح زیر است:
«
درگیری احتمالی از سوی ایران شروع میشود که تحت فشار تحریمهای آمریکا قرار دارد؛ درنتیجه، حملهای برای بازدارندگی ایران از حملات بیشتر شکل میگیرد. تهران شاهد حملات غیرمستقیم است و به همین دلیل واکنش سریعی خواهد داشت. این بدان معنا است که جنگی یک شبه رخ میدهد که هفتهها یا ماهها به طول نمیانجامد؛ ایالات متحده با داراییهای خود در منطقه به جنگ با ایران میپردازد.
اهداف راهبردی ایران، خلاصی از تحریمها با نشان دادن توانایی خود در تأثیرگذاری بر اقتصاد جهانی از طریق کنترل تنگه هرمز، جداسازی ایالات متحده از بقیه جهان و بهدست آوردن جایگاه بینالمللی با تحقیر آمریكا است؛ در حالیکه هیچ تهدید داخلی روی دولت خودش نباشد. اهداف ایالات متحده نیز قانع کردن ایران برای مذاکره، کاهش توانایی این کشور در تهدید همسایگانش و ایستادگی در برابر این کشور برای جلوگیری از راهاندازی مجدد برنامه هستهای است؛ و برای انجام تمام این کارها، متحدان و شرکای سنتی باید حضور داشته باشند.
اگر جنگی اتفاق بیفتد شاید به شکل زیر باشد:
ایران اعلام میکند که براساس تحریمهای غیرقانونی آمریکا و اقدامات اخیر این کشور، تنگه هرمز را میبندد و به هر کشتی نظامی یا تجاری هنگام عبور از تنگه حمله خواهد کرد.
12 قایق سریع و کوچک نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGCN) بلافاصله شروع به جستجو برای کشتیهایی میکنند که از تنگه عبور نکردهاند. آنها حملات محدودی را برای جلوگیری از نشت عمده نفت در چندین تانکر تجاری انجام میدهند؛ سپس خدمه را دستگیر و زندانی میکنند. سایتهای موشکی ایران – بسیاری در غارها یا بنادر در امتداد تنگه هرمز – فعال هستند. برخی کشتیهای ایرانی نیز تلاش میکنند تا با استخراج دریایی در تنگه از کشتیهای غرق شده در ایستگاهی خارج از خلیج فارس استفاده کنند؛ اما دیگران این تجهیزات را تخلیه میکنند.
افزایش نرخهای بیمه دریایی در منطقه، ترافیک دریایی را از بین برده است.
کشتیهای ایرانی «Houdong» و «La Combattante» از بوشهر در شمال خلیج فارس و بندرعباس در قسمت جنوبی به زیر آب میروند تا حمله احتمالی کشتیهای آمریکایی را جستجو کنند. اگرچه بسیاری از جنگجویان آمریکایی در قسمت دیگر خلیج فارس امنیت دارند؛ اما چند قایق ایرانی نیز شناسایی و بهوسیله نیروی هوایی ایالات متحده غرق میشوند. با این حال، گروه بزرگ قایقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک ناوشکن هدایت شده با موشک آمریکایی را شناسایی و به آن حمله میکنند. بسیاری از این قایقها تخریب خواهند شد، اما یکی از آنها اژدری پرتاب و آسیب زیادی به ناوشکن وارد میکند.
وقتی قطر درخواست ایران را مبنی بر عدم اجازه به هواپیمای آمریکایی برای فعالیت از پایگاه هوایی «Al Udeid» نمیپذیرد، تهران موشکهای بالستیک خود را به پایگاه پرتاب خواهد کرد. بسیاری از آنها بهوسیله سیستمهای ضدموشکی از بین میروند، اما چند مورد نیز باعث وارد شدن آسیبهای محدودی میشوند. موشکهای بالستیک، در مقر اصلی ناوگان پنجم در بحرین و سایر پایگاههای منطقه با نتایج مشابهی راهاندازی میشوند.
ایالات متحده موشکهای کروز «Tomahawk» و دیگر سلاحها را روی تسلیحات فرماندهی و کنترل و دفاع هوایی ایران در امتداد ساحل خلیج فارس پرتاب میکند. این تأسیسات – محل ذخیره مینهای دریایی – به همراه 2 فروند زیردریایی کیلوی ایرانی (Kilo) با پشتیبانی روسیه لنگر انداخته، در بندرعباس هدف قرار میگیرند. موشکها علیه فرودگاههای نظامی در بندرعباس و بوشهر، جاسک و چابهار در خلیج فارس پرتاب میشوند. زیردریایی کلیو پایین رفته از بندرعباس بهسرعت بهوسیله زیردریایی آمریکایی شناسایی و غرق میشود.
وقتی دفاع هوایی منطقهای ایران غیرقابل استفاده میشود، ایالات متحده بهطور سیستماتیک شروع به هدفگیری توانمندی ارتش و سپاه در خلیج فارس با استفاده از قدرت نیروی زمین به هوا میکند. اهداف شامل سایتهای موشکی، کشتیها و قایقها، امکانات فرماندهی و کنترل، هواپیماهای نظامی و قابلیت آمایش هستند. تواناییهای نظامی ایران بهسرعت کاهش مییابند.
در واکنش به حمله بالا، ایران موشکهای با بُرد متوسط خود را روی زیرساختهای انرژی در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر پرتاب میکند. درگیری از لحاظ جغرافیایی زمانی گسترش مییابد که آمریکا به این پایگاههای موشکی حمله کند.
گروههای وابسته به ایران در عراق و افغانستان پایگاهها و تأسیسات دیپلماتیک آمریکا را با حملات انتحاری و راکتها هدف قرار میدهند و باعث ایجاد تلفات میشوند. حزبالله لبنان از درخواست ایران مبنی بر حمله گروهی به اسرائیل و نه جنگ برای تخریب بسیاری از تواناییهای نظامی روی برمیگرداند. درعوض، گروه حملات تروریستی برنامهریزی شدهای را علیه اهداف آمریکایی و اسرائیلی در جهان ترتیب میدهند. افبیآی به همراه جامعه اطلاعاتی، 2 حمله مشابه را در ایالات متحده خنثی میکند.
با افزایش درگیری، ایران شروع به حمله سایبری روی اهداف اصلی مالی آمریکا از جمله خدمات بانکداری آنلاین میکند. برخی از این حملات موفقیتآمیز هستند؛ اما بسیاری از آنها بهدلیل سرمایهگذاریهای امنیت سایبری روی بخش خدمات مالی کاهش مییابند. حملات سایبری روی بخشهایی از شبکه برق ایالات متحده انجام میشوند که برخی موفقیتآمیز هستند؛ اما بهسرعت خنثی میشوند. برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس گزارشهایی مبنی بر حملات سایبری روی زیرساختهای نفتی خود دادند.
درگیری باعث افزایش قیمت نفت به بیش از 250 دلار میشود و بازارهای مالی جهانی به شدت کاهش پیدا میکنند. روسیه و اتحادیه اروپا با رهبری چین، خواستار برگزاری جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل و آتشبس میشوند. ایران به دلیل خسارات نظامی و مشکلات اخلاقی بهسرعت موافقت میکند. ایالات متحده این اقدام را وتو میکند؛ اما به دلیل تأثیر بر بازارهای مالی و فشارهای دیپلماتیک عظیم، بهسرعت مذاکرات آتشبس انجام میگیرند و عمان به عنوان واسطه عمل میکند.
درواقع مدت جنگ تنها 4 روز خواهد بود. اگرچه ایران به لحاظ نظامی سریعاً شکست میخورد، اما طرف مقابل نیز چیز زیادی بهدست نمیآورد. به دلیل آسیب زیاد به زیرساخت نفتی منطقه و تلاش برای استخراج معادن در تنگه هرمز، قیمت نفت بالاتر از 150 دلار در هر بشکه باقی میماند. روسیه با افزایش تولید نفت، برنده اقتصادی بزرگ میشود. بهطور گستردهتر، اقتصاد جهانی با نشانههایی از ضعف پیش از جنگ دچار رکود میشود. تقسیمات سیاسی در ایالات متحده به دلیل افتضاح هر 2 طرف عمیقتر خواهد شد. با افزایش تأثیرات اقتصادی، بهویژه در منطقه مرکزی ایالات متحده، ترامپ انتخابات 2020 را از دست میدهد.
ایالات متحده در جهان ضعیفتر میشود؛ اگرچه ایران اولین حمله را انجام داده اما به دلیل افزایش درگیری و شرایط اقتصادی حتی در برابر نزدیکترین متحدان ایالات متحده ابراز تأسف میکند. استفاده بیش از حد سریع آمریکا از قدرت نظامی از زمان جنگ عراق دیگر دیده نشده بود. این کشور میزان قابل توجهی از تأثیر جهانی خود را روی چین به عنوان نمادی از ثبات در جهان از دست میدهد. بیشتر کشورهای گروه 20 شروع به مقایسه دلار با دیگر ارزها و وابستگی کمتر به آن به عنوان ارز پشتیبان اقتصاد جهانی میکنند؛ آنها این کار را با هدف عدم اجازه به ایالات متحده برای اعمال تحریمهای یک جانبه به منظور تعریف سیاستهای خارجی خود انجام میدهند.
در ایران درگیری به جامعه سیاسی نیز کشیده و باعث تضعیف گروه اصلاحطلب میشود. بحثهایی بهوجود میآیند اما بهسرعت از سوی اصولگرایان – که اکنون به برجام اعتراض دارند – از بین میروند. تصمیم به ساخت سلاح هستهای، استفاده از چندین سایت پنهانی غنیسازی اورانیوم – که آمریکا و متحدانش از آنها بیاطلاع هستند – مطرح میشود. در سال 2022، یک آزمایش هستهای زیر بیابان دشت کویر در ایران انجام خواهد شد.
»