روندهای رسانه های اجتماعی در سال 2018
چند ماه دیگر، سال 2018 از راه میرسد و شرکتهای صاحبنام باید خود را برای بهرهگیری از امتیازاتی آماده کنند که رسانههای اجتماعی با خود به ارمغان میآورند- در غیر این صورت، رقبای آنها این کار را خواهند کرد.
زمانی که پای جذب مخاطب، توزیع مؤثر محتوا و حذف مشتری برای نام تجاری در میان باشد، رسانههای اجتماعی، امکانات زیادی در اختیار ما قرار میدهند. شبکههای اجتماعی جایی است که مخاطبان شما هماکنون در آنجا با محتوا سروکار داشته و با آن زندگی میکنند و همین امر، این شبکهها را به بستر مناسبی برای برندها تبدیل ساخته است. آنالیز داخلی این شبکهها به شما اجازه میدهد تا فعالیتهای خود را با گذشت زمان، ردیابی کرده و بهبود بخشید. به علاوه، تمام ابزارهای رایگانی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، بهکارگیری و تداوم حضور فعال را تسهیل میسازند.
همچنان که منتظر رسیدن سال 2018 و در حال برنامهریزی برای یافتن راههایی به منظور تقویت راهبرد اجتماعی خود هستیم، مهم است که نبض امور را در دست داشته باشیم. برای کمک به تقویت راهبرد اجتماعی، در اینجا روندهای رسانههای اجتماعی ارائه میشود که به شما کمک میکند سال 2018 را با انرژی فراوان آغاز کنید:
1. آنالیز اجتماعی قدرتمندتر، نشانگر فرصتهای بیشتری برای شخصیسازی محتواست.
هیچکس محتوای نامرتبط با نیازهای خود را دوست ندارد. به ویژه زمانی که با برندی در تعامل هستید که آن را میشناسید و به آن عشق میورزید، این مطلب صدق میکند – مطلبی کلی که چیز خاصی به من مخاطب ارائه نمیدهد، جذابیتی برایم نخواهد داشت. در واقع، محتوایی که به علایق کاربر ارتباط نداشته باشد، تقریباً سهچهارم آنها را خسته خواهد کرد.
بهبود تجربه شخصیسازی برای مخاطب، از روندهای اصلی بازاریابی محتواست و این بهبود شامل رسانههای اجتماعی هم میشود. با تکامل بسترهای اجتماعی، ابزارهای آنالیز و ویژگیهای خاص تجاری آنها، بر پیچیدگی و ارزش آنها نزد صاحبان برند افزوده میشود.
این نوع داده بدین معناست که بازاریابها ایدههایی برای خلق محتوای بهتر و سفارشیشدهتر برای مخاطبان خود خواهند داشت. وقت آن است که بازاریابها به خلق و انتشار محتوایی بپردازند که حقیقتاً با مخاطب حرف میزند و او را در سطح شخصی، درگیر خود میسازد؛ شبکههای اجتماعی به تحقق این هدف کمک میکند.
2. همپوشانی بسترها بدین معناست که باید انتخابیتر عمل کنید.
هر دوی اسنپچت و اینستاگرام، ویژگی ویدئوهای زماندار و محتوای دیداری را دارند، بنابراین نقاط اصلی تمایز آنها را باید در مخاطب و دسترسی جستجو کرد. استوریهای اینستاگرام، دامنه نفوذ بسیار گستردهتری داشته و مخاطبان زیادی را به خود جلب میکنند؛ حدود 10 درصد از مخاطبان اثرگذاران اینستاگرام، روزانه استوریهای آنها را مشاهده میکنند و این رقم در مقایسه با اسنپچت، رقم بالاتری است. از سوی دیگر، اسنپچت به گسترش نفوذ خود در میان جوانان ادامه میدهد.
همچنان که بسترهای بیشتری به عرصه معرفی ویژگیهای دارای همپوشانی وارد میشوند، برندها و بازاریابها ناگزیرند با دقت بیشتری نسبت به انتخاب بسترهای مد نظر خود برای سرمایهگذاری، اقدام نمایند. برای شناسایی این که کدام بستر بیشترین بازدهی را برای شما در بر دارد، از قابلیتهای آنالیز و گزارش دهی بهره بگیرید.
3. ویدئو در راهبرد محتوا به جایگاه شایستهتری خواهد رسید.
همه میدانند که محتوای ویدئویی طرفداران زیادی دارد و در نتیجه، این نوع محتوا برای برندها حائز اهمیت است؛ و همچنان که الگوریتمهای اجتماعی به رشد خود ادامه میدهند، ویدئو نیز ارزش بیشتری در زمینه درگیرسازی مخاطب و ساختن هواداران پیدا خواهد کرد.
در واقع، تجربه ما در شرکت اینفلوئنس اند کو (Influence & Co) نشان میدهد که ویدئوها در فیسبوک، مخاطب بیشتری دارد؛ میبینیم که افراد بیشتری نظرات خود را زیر این ویدئوها درج میکنند، پسندهای بیشتری میگیرند و بیش از دیگر محتواها با دیگران به اشتراک گذاشته میشوند. قابلیتهای گزارش دهی فیسبوک به ما این امکان را میدهد تا بدانیم که محتوای ویدئویی در مقایسه با دیگر مطالب ارسالی ما چگونه عمل میکند و باید اقرار کرد که ویدئو در زمینه درگیرسازی مخاطب، بسیار خوب عمل میکند.
همچنین قابلیت استوری اینستاگرام و کل بستر اسنپچت، به برندها این امکان را میدهد تا محتوای ویدئویی خلق کنیم و آن را بلافاصله با دنبالکنندهها به اشتراک بگذاریم. بدیهی است که اهمیت ویدئو رو به فزونی است. برخورداری از امکان خلق اینگونه محتوا – و راهبرد گره زدن آن به محتوای مکتوبی که برای وبلاگ و نشریات بیرونی خود نوشتهاید- در سال 2018 برای برندها اهمیت حیاتی خواهد داشت.
4. فیسبوک تقریباً به طور کامل به یک نرمافزار موبایلی تبدیل میشود.
پیشبینی شده است که تا سال 2020، 59 درصد از کاربران امریکایی صرفاً با گوشی موبایل خود وارد فیسبوک میشوند و 80 درصد درآمد حاصل از تبلیغات این شرکت، از آگهیهای موبایلی به دست خواهد آمد.
فیسبوک یکی از آخرین بسترهای شبکه اجتماعی بود که حقیقتاً از ابتدا مخصوص موبایل طراحی نشده بود. نگاهی به نرمافزارهای رایجی همچون اینستاگرام و اسنپچت نشان میدهد که روند نرمافزارهای اجتماعی برای مدتی به سمت نرمافزارهای فقط مخصوص موبایل (یا بیشتر مخصوص موبایل) رفته است. مطمئناً بهینهسازی موبایلی، برای مدتی به استاندارد صنعتی بازاریابان زیرک بدل شده است اما از آنجا که فیسبوک به زودی به مرحلهای میرسد که استفاده موبایلی از آن بر سایر گزینهها غلبه خواهد کرد، برندها (در نهایت) هیچ بهانهای برای ایجاد یا انتشار محتوای بهینه نشده برای موبایل، ندارند.
5. چتباتها بر سرعت و سهولت خدمات مشتری میافزایند.
اتصال بیدرنگ و دسترسی گسترده به اینترنت، ما را به گونهای شرطی کرده است که بخواهیم مواردی که تا دیروز امکانپذیر نبوده، ظرف پنج دقیقه در دسترسمان قرار گیرد. متأسفانه مشاهده میکنم که این درخواستها برندها را وادار کرده یکی از این دو کار را انجام دهند: یا آنقدر سریع پاسخ دهند که خطاهایی رخ دهد و از کیفیت خدمات کاسته شود یا درخواستها را در فهرست پیگیری خود جای دهند چراکه دقیقاً نمیدانند چطور باید به این درخواست افزایش سرعت پاسخ دهند.
این بخشی از آن چیزی است که چتباتها را – مخصوصاً از طریق پیامرسان فیسبوک— اینقدر ارزشمند میسازد. چتباتها طوری امکان تعامل سریع با مخاطب را فراهم میسازند که کاربر احساس میکند این تعامل، شخصی است؛ شما میتوانید بیان برند خود را شخصیسازید و محتوای سفارشی شده را به طور مستقیم به کاربران ارسال کنید. شاید به همین دلیل باشد که ماهانه حداقل 100 هزار بات فعال در پیامرسان فیسبوک فعال هستند – و ماهانه دو میلیارد پیام بین برندها و مخاطبان آنها رد و بدل میشود. اگر تا الان دستبهکار نشدهاید، شاید سال 2018 سالی باشد که چتباتها را در کسبوکار خود به کار گیرید.
شبکههای اجتماعی فرصتهای زیادی برای برقراری ارتباط با مخاطبان، خلق و انتشار محتوای بهتر و برندسازی (و افزایش دنبالکننده) در اختیار بازاریابان قرار میدهند. برای بهره بردن از تمام این فرصتها، باید درک کنید که این تحولات زودبهزود اتفاق میافتد، در نتیجه جلو بودن و عقب نماندن از روندها ضروری است. چهار ماه بیشتر به آغاز سال 2018 نمانده است، برای سال پیش رو چه برنامهای دارید؟