ردپای ترامپ بر دخالت در انتخابات امریکا
به گزارش کارگروه بینالملل سایبربان؛ به گفته کارشناسان غربی، کرملین روی کاهش اعتماد نسبت به دموکراسی و انتخابات آمریکا تمرکز کرده است، درحالیکه ترامپ و جمهوریخواهان این کار را بهتر از روسیه انجام میدهند.
هنری فارِل (Henry Farrell)، استاد سیاست و امور بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن و بروس اشنایر (Bruce Schneier)، تکنسین امنیتی و نویسنده 14 کتاب – که آخرین کتاب او «امنیت و بقا در یک جهان بیش از حد متصل» نام دارد – در این خصوص پادکستی منتشر کردهاند که به شرح زیر است:
«در ماه نوامبر سال 2014، گروه هکری «Guccifer 2.0»، گروهی از خدمات اطلاعات نظامی روسیه در یادداشتی در وبلاگ مدعی شد که دموکراتهای آمریکا از آسیبپذیریها برای هک انتخابات ریاستجمهوری استفاده کردهاند. در ماه نوامبر 2018، دونالد ترامپ متنی در توییتر در مورد انتخابات سناتورها در فلوریدا و آریزونا منتشر کرد. وی، بدون داشتن هیچ مدرکی گفت که دموکراتها تلاش خود را برای تقلب در انتخابات کردهاند.
کارشناسان امنیت سایبری اعلام کردند که این متون – همانند آنچه گروه هکری گوسیفر 2 نوشته بود – برای تضعیف اعتماد عمومی نسبت به انتخابات و یک حمله سایبری علیه سیستم دموکراتیک ایالات متحده بود. با این حال اقدامات رئیس جمهور این کشور خسارات زیادی برای دموکراسی به همراه داشت. نوشتههای او در توییتر – که بیش از 270 هزار بار بازنشر داده شد – بیشتر از هر کمپین نفوذ خارجی اعتماد را میان مردم کاهش داد.
ما به ایده های جدیدی برای توضیح در مورد نحوه تضعیف دموکراسی آمریکا بوسیله بیانیههای عمومی در اینترنت نیاز داریم. این موضوع، در مورد توانایی مهاجمان برای استفاده از سیستمهای کامپیوتری و دستکاری و تضعیف انتظارات عمومی در مورد دموکراسی است. علاوه بر نیاز به تفکر مجدد پیرامون حملات علیه دموکراسی، باید در مورد خود مهاجمان نیز دوباره فکر کنیم.
این یکی از دلایل مهمی است که ما این تحقیق جدید را انجام دادیم و از ایدههای امنیت کامپیوتری و درک ارتباط میان دموکراسی و اطلاعات استفاده کردیم. این ایدهها، به ما در درک حملاتی کمک میکند که باعث تضعیف اعتماد در بحثها یا نهادهای دموکراتیک میشوند.
تحقیقات ما، حاکی از آن است که حملات داخلی از سوی سیاستمداران آمریکا میتواند بسیار پیچیدهتر و خطرناکتر از حملات از سوی دیگر کشورها باشد. دفاع در برابر ابزار استفاده شده در این حملات، بسیار دشوار است و منجر به مصالحههای شدید سیاسی میشود. ایالات متحده میتواند سازمانهای روسی که به سیستم دموکراتیک این کشور حمله میکنند، را با اتهامات و تحریمهایی تهدید کند؛ اما اگر این حملات از سوی رئیسجمهور ایالات متحده باشد، چه مجازاتی میتوان برای او در نظر گرفت؟
دولتهای مستبد، جریانهای اطلاعاتی را مسلح کردهاند
افرادی که درمورد امنیت سایبری فکر میکنند، روی ایدههایی درباره مواجهه میان دولتها در طول جنگ سرد تأکید دارند؛ دانشمندانی مانند توماس شلینگ (Thomas Schelling)، تئوری بازدارندگی را توسعه دادند که توضیحی در مورد نحوه فعالیت ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای محدود کردن انتخاب گزینهها از سوی یکدیگر بدون ایجاد جنگ بود. این تئوری و مفاهیم مرتبط در مورد سهولت نسبی حمله و دفاع، به نظر توضیح مبادلات میان آمریکا و کشورهای رقیبش با استفاده از تکنیکهای سایبری برای بررسی و سازش با شبکههای اطلاعاتی یکدیگر است.
با این حال، این ایدهها در تصدیق تفاوتهای کلیدی میان جنگ سرد و امروز موفق نبودهاند؛ تقریباً همه کشورها، اعم از مستبد و دموکرات، در اینترنت فعالیت دارند. این امر باعث ایجاد تنشها و فرصتهای جدید میشود. ایالات متحده تصور میکرد که اینترنت به انتشار ارزشهای لیبرال این کشور کمک میکند و درنتیجه این امری خوب و بدون بحث بود. کشورهای مستبد مانند روسیه و چین از این موضوع وحشت دارند که آزادی اینترنت تهدیدی مستقیم بر سیستمهای قانونی آنها باشد. مخالفان دولت، شاید از رسانه اجتماعی و ارتباطات آنلاین برای هماهنگی میان خودشان استفاده کنند و از مردم بیشتری درخواست کمک برای سرنگونی دولتشان را بکنند؛ درست مانند اتفاقی که در تونس در جریان بهار عرب رخ داد.
این امر باعث میشود کشورهای مخالف آزادی، دفاعهای داخلی جدیدی علیه جریان باز اطلاعات توسعه دهند. همانطور که محققانی مانند مولی رابرتز (Molly Roberts) توضیح دادند، دولتهایی مانند : چین و روسیه به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند بحثهای اینترنتی با افراد نادرست انجام دهند تا کار برای صحبت کردن مخالفان با یکدیگر سخت شده و آنها حتی راست و دروغ را از هم تشخیص ندهند؛ این تکنیکها، باعث تثبیت رژیمهای مقتدر میشود، زیرا آنها مخالفان دولت را گیج کرده و روحیهشان را تضعیف میکنند. آزادیخواهان اغلب استدلال میکنند که بهترین پادزهر برای سخنرانی بد، سخنرانی بیشتر است؛ ولادیمیر پوتین نیز به این استدلال رسید.
روسیه، بهار عربی و تلاش برای تشویق دموکراسی در کشورهای همسایه را تهدیدات مستقیم روی کشورش درنظر میگیرد و درنتیجه شروع به آزمایش تکنیکهای ضد تهاجمی میکند. وقتی اوکراین، به عنوان دولت دوست روسیه بهعلت اعتراضات مردمی سقوط کرد، مسکو تلاش کرد تا با هک کردن سیستم انتخاباتی و اعلام نتایج انتخابات به دلخواه خودش، ایجاد بیثباتی کند. هدف اصلی کرملین، بیاعتبار کردن نتایج انتخابات با اعلام تعداد نادرست آرا بود که باعث نگرانی عموم شد.
حمله به اعتماد عمومی در نتایج انتخابات اوکراین، در آخرین لحظه متوقف، اما مدلی برای نوع جدیدی از حمله فراهم شد. هکرها، مجبور نیستند با تغییر آراء مردم بهصورت مخفیانه بر نتایج انتخابات تأثیر بگذارند؛ بلکه، تنها باید اعتماد عمومی را نسبت به عادلانه بودن انتخابات کاهش دهند. کارشناسان معتقدند که برای مهاجم فرد برنده اهمیتی ندارد؛ بلکه مهم این است که طرف بازنده باور کند که در انتخابات انصاف و عدالت رعایت نشده است.
بیثباتی در دموکراسی، ناشی از حملات سیلآسا و اعتماد عمومی
این 2 نوع حمله – هدف حملات سیلآسا و طغیانگر، بیثبات کردن گفتمان عمومی و هدف از حملات روی اعتماد عمومی، تضعیف اعتماد مردم نسبت به انتخابات است – علیه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 استفاده شدند. غولهای رسانه اجتماعی روسیه – که از سوی آژانس تحقیقاتی اینترنت استخدام شده بودند – بحثهای عمومی بهصورت آنلاین با شایعه و ضد شایعه به منظور ایجاد سردرگمی و تقسیم سیاسی به راه انداختند. پیتر پامرانسف (Peter Pomerantsev)، توضیح میدهد که چگونه در روسیه سرکوف (Surkov)، جادوگر سانهای پوتین، روی سازمانهای غیردولتی حقوق بشر و انجمنهای مدنی سرمایهگذاری کرد، اما چندی بعد او خیلی آرام با حمایت از جنبشهای ملیگرا همین سازمانها را ابزارهای غرب توصیف کرد. بهطور مشابه، دیگر بزرگان روس نیز تلاش کردند تا با پیوستن به اعتراضات به جنبش بینالمللی «جان سیاهپوستان مهم است» و «جان سیاهپوستان مهم نیست» در زمان و مکان مشابه، تضاد و هرج و مرج را بهوجود آورند. متن نوشته شده گوسیفر 2 در وبلاگ، قطعاً برای تضعیف اعتماد در رأیگیری، آمادهسازی برای کمپین بیثباتی وسیعتر پس از پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات بود. نه پوتین و نه هیچ فرد دیگری، پیشبینی نمیکرد که در این هرج و مرج با مقیاس وسیع، ترامپ پیروز شود.
نمیدانیم که این حملات تا چه اندازه موفقیتآمیز بودهاند؛ براساس کتاب جدید جان سایدز (John Sides)، مایکل تسلر (Michael Tesler) و لین واورک (Lynn Vavreck)، تلاش روسیه هیچ نتیجه طولانیمدتی نداشته است. تحقیقات مفصل در مورد اخبار مقالات از طریق رسانه اجتماعی – که بوسیله یوچای بنکر (Yochai Benker)، رابرت فاریس (Robert Farris) و هال رابرتز (Hal Roberts) مورد تأیید قرار گرفتند – نشان میدهد که اخبار فاکس (Fox News) بسیار بیشتر از تلاش روسیه دارای نفوذ و قدرت انتشار داستانهای خبری نادرست است.
با این حال، علاوه بر دشمنان جهانی مانند روسیه عوامل آمریکایی نیز میتوانند از تکنیکهای مشابه برای حمله استفاده کنند. در حقیقت، آنها این ابزار را بهتر بکار میبرند، زیرا درک بهتری از سیاستهای آمریکا و منابع بیشتری دارند و مقابله با آنها برای دولت بدون افزایش اصلاحات اولیه بسیار دشوار است.
به عنوان مثال، وقتی کمیسیون ارتباطات فدرال درخواست نظردهی در مورد پیشنهادش برای خلاص شدن از «net neutrality» را میدهد، نظرات جعلی حامی پیشنهاد بیشتر میشوند. تقریباً هر فرد واقعی نظردهنده به نفع بیطرفی اینترنت رأی داده است، اما استدلال های آنها با سیل نظرات جعلی مطرح شده از آیدیهای به سرقت رفته از سایت های غیراخلاقی یا افرادی که اسم و آدرس ایمیل آنها بدون اجازه خودشان گرفته شده و در برخی موارد از افراد مرده مطرح میشوند. این مسئله نه تنها برای حمایت دروغین از پیشنهاد بحثبرانگیز کمیسیون ارتباطات فدرال، بلکه برای کم ارزش جلوه دادن نظرات عمومی و غیرضروری دانستن حمایت عموم از قانون مطرح شده انجام شد. تصمیمگیری کمیسیون در مورد مسائلی مانند net neutrality، استفاده شد تا از سوی کارمندان صنعت و بسیاری افراد مشتاق به بازگشت به دولت پیشین تحت سلطه قرار گیرد.
تلاشهای ترامپ، برای تضعیف اعتماد در آراء مردم در فلوریدا و آریزونا در مقیاس وسیعی انجام شد. مزایای کوتاهمدت برای تأیید تقلب وجود دارد که در آن هیچ تقلبی نیست. این کار باعث میشود قاضیها یا دیگر مقامات دولتی تحت تأثیر قرار گرفته و امتیازاتی را به جمهوریخواهان برای حفظ مشروعیت خود اختصاص دهند. با این وجود، آنها در بلندمدت دموکراسی آمریکا را نیز بیثبات میکنند. اگر جمهوریخواهان متقاعد شوند که دموکراتها با تقلب پیروز شدهاند، به این نتیجه میرسند که دستکاری سیستم از سوی آنها (با پاکسازی آرا، ایجاد مشکل در سیستم رأیگیری و ...) قانونی بوده است و احتمال تقلب بیشتر در آینده وجود خواهد داشت. این کار باعث نابودی نهادهای جمعی و بدتر شدن اوضاع میشود.
لازم به ذکر است که برخی جمهوریخواهان اهل آریزونا، از جمله مارتا مکسالی (Martha McSally)، در برابر فشارهای کاخ سفید و کمیته ملی جمهوریخواهان برای ثابت کردن تقلب در انتخابات بسیار محکم ایستادهاند. آنها احتمالاً ارزش زیاد نهادهای موجود را بیشتر از تضعیف آنها در نظر میگیرند. شاید دونالد ترامپ، انگیزه کاملاً برعکسی داشته باشد؛ او با کاهش اعتماد فعلی نسبت به رأیگیری، راحتتر تقلب را ثابت کرده و اگر در سال 2020 شکست بخورد، سیاست آمریکا را به هرج و مرج تبدیل میکند.
دروغهای ترامپ در مورد شمارش آرا، یک مشکل امنیت سایبری است.
اگر کارشناسان بر این باورند که حملات سیلآسا و اقدامات تضعیف اعتماد به عنوان حملات سایبری علیه دموکراسی ایالات متحده محسوب میشوند، این حملات از سوی عوامل داخلی شاید بسیار خطرناکتر باشند. خطر، این است که با گذشت زمان آنها دموکراسی آمریکایی را بیثبات میکند تا به دموکراسی تحت مدیریت روسیه نزدیک شود، در حالیکه هیچ چیز واقعیتر از آن نیست و مردم عادی در مورد سیاست با انزجار، سردرگمی و بدون امید فکر میکنند. در مقابل، نفوذ روسیه در برابر تلاش عوامل سیاسی آمریکایی، اثرات به نسبت کمتری دارد.
برای مقابله با این احتمال، ما باید بهطور سیستماتیک در مورد روابط میان دموکراسی و اطلاعات خوب فکر کنیم؛ یک راه پیش روی ما این است که آسیبپذیریهای دموکراسی در برابر انواع خاص حملات اطلاعاتی را پیدا کنیم. بهطور کلی، ما باید در برابر این سیل سدی ایجاد کنیم و اعتماد را نسبت به رأیگیری و سیستمهای اطلاعاتی عمومی موردنیاز برای دموکراسی در میان مردم افزایش دهیم.
اولین مورد، نیازمند تغییرات اساسی در نحوه تنظیم شرکتهای رسانه اجتماعی است. نوسازی پلتفرمهای نظردهی دولتی برای مقاومت در برابر این سیل، حداقل کاری است که میتوان انجام داد. تا همین اواخر، شرکت هایی مانند توییتر مزایای بازار را از حملات باتها – حتی زمانی که سودی نداشتند – بهدست میآوردند. مدیرعاملانی مانند مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg)، در مورد دموکراسی نگران شده بودند و نگرانیهای آنها تا به امروز ادامه یافتند. سخت است که از مردی بخواهیم چیزی را درک کند که مدل تجاری او بستگی به درک نکردن آن دارد. محدودیت های شدید و قانونی قابل اجرا روی حساب های خودکار اولین گام هستند؛ طراحی مجدد اساسی شبکهها و شاخصهای متغیر باعث میشود که حملات سیلآسا تأثیرات کمتری داشته و در رده دوم قرار گیرند.
مورد دوم، نیازمند استانداردهای کلی برای رأیگیری در سطح فدرال و ضمانت قانونی حق رأی است. کارشناسان فنی، تقریباً به طور کلی طرفدار سیستمهای رأیگیری قوی هستند که سوابق کاغذی را با بررسی پس از انتخابات برای جلوگیری از تقلب و امنیت اعتماد عمومی در رأیگیری ترکیب میکند. اقدامات دیگر برای اطمینان از طراحی مناسب رأیگیری و استانداردسازی و گزارش شمارش آرا به زمان و بحث بیشتری نیاز دارد؛ اما سابقه کشورهای دیگر نشان میدهد که این کارها غیرممکن نیستند.
ایالات متحده، تقریباً در میان دموکراسیهای بزرگ در جریان مداوم دستگاه انتخاباتی خود منحصربهفرد است؛ با این حال، رأیگیری تنها شکل مهم اطلاعات دموکراتیک نیست. تلاشهای ظاهری برای انحراف عمدی سرشماری ایالات متحده در برابر شمارش مهاجران غیرقانونی نشان دهنده نیاز به حسابرسی کلی سیستمهای اطلاعات سیاسی است که ما در صورت عملکرد درست دموکراسی به آن احتیاج داریم.
واکنش در برابر هکرهای روس از طریق تحریمها، ضد حملات و مانند آنها آسانتر از حملات سیاسی داخلی است که دموکراسی آمریکا را تضعیف می کند. برای حفظ آزادی های اساسی سیاسی دموکراسی، به شناخت نیاز داریم، زیرا این آزادیها گاهی از سوی سیاستمدارانی مانند دونالد ترامپ کمارزش هستند. بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که امکان سوءاستفاده و تجاوز به آزادی های اساسی را به حداقل رسانده و به نهادهای دولتی – که کارشان امنیت اطلاعات داخلی در برابر حملات هدفمند است – سخت بگیریم.»