تنظیم نظامنامه جدید در ارتش روسیه
به گزارش کارگروه بین الملل سایبربان؛ به نقل از سباستین روبلین (Sébastien Roblin)، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد راهحلهای جنگی از دانشگاه Georgetown و استادیار صلح در چین، گروه جنگی نامتقارن ارتش ایالاتمتحده در سال 2006 برای شناسایی شکافها، تجهیزات و تاکتیکها در دکترین نظامی خود تشکیل شد و به مطالعه چگونگی توسعه تاکتیکهای دشمنان برای بهرهبرداری نظامی پرداخت. در سال 2017 این گروه کتاب راهنمای جنگی شصتویک صفحهای نسل جدید روسیه را منتشر کرد که بر اساس مشاهدات تاکتیکهای روسیه در اوکراین و به میزان کمتری در سوریه و اظهارات عمومی شکلگرفته است. این کتاب تصویر ترسناکی از ارتش روسیه آماده برای ترکیب قدرتهای قدیمی در سیستمهای توپخانهای و ضدهوابرد با فناوریها و تاکتیکهای جدید، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ الکترونیک، جنگ اطلاعاتی و انبوهی از تکتیراندازان مخفی را نشان میدهد.
روبلین معتقد است که در حقیقت این سند برای نشان دادن ارتش روسیه بهعنوان یک نیروی تخریبی مهیب و تسخیرناپذیر نیست؛ بلکه جنگ بهاصطلاح "نسل جدید" یا "نسل چهارم" مبتنی بر شناختن است که تاکتیکهای "جنگ عمیق" شوروی سابق را با تأکید بر تشکیلات زرهپوش عظیم برای گسترش جنگ بهصورت پلکانی نمایش میدهد که در مقایسه با ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به علت پایین بودن کیفیت روسیه دیگر بادوام نیستند. علیرغم پیشرفت حرفهای سازی، در ارتش روسیه عمدتاً سربازانی وجود دارند که بعد از چهار ماه آموزش پایه، هشت ماه دیگر نیز قبل از ورود نیروهای تازه استخدامشده خدمت میکنند. نیروهای مسلح، ساختار فرماندهی و کنترل مرکزی دارند که به کارکنان داوطلب خدمت سربازی و افسران رتبه پایین توانایی کمی در ابتکار عمل میدهند.
البته کتاب راهنمای گروه جنگی نامتقارن بهجای انعکاس چگونگی درک تاکتیکهای ارتش روسیه، در تلاش برای درک جنگ دشمنان خارج از این کشور است. چنین اقدامی همانند درجه پارانویایی ذاتی حرفه نظامی، ناگزیر تعصبات فرهنگی و دیدگاههای جهانی تحلیل گران را نمایش میدهد. یک نمونه معکوس، مفهوم جنگ هیبریدی یا بهاصطلاح دکترین گراسیموف در روسیه است که برای توصیف ترکیبی از جنگهای قراردادی و نامنظم، جنگهای سیاسی و سایبری و برای توصیف تاکتیکهای نظامی غربی توسط ارتش روسیه استفاده میشود.
*روبلین در این زمینه گزارشی تهیه کرده است که برخی نکات مهم و کلیدی آن به شرح زیر میباشد:
واحدهای مدرن روسیه به تشکیلات کوچکتر و انعطافپذیرتر تبدیل میشوند
واحد اصلی جدید نظامی روسیه یک گردان تاکتیکی است که برای مأموریتهای خاص با افزودن واحدهای ضد هوایی، جنگ الکترونیک و توپخانهای طراحیشده است. در سطح عملیاتی، روسیه تیپهای کوچکتر و متمرکز تشکیل داده است، هرچند برای تسهیل مسئولیت اجرایی ممکن است دوباره روی این تقسیمبندی کار کنند.
تمایل مسکو برای تکیهبر پروکسیهای محلی در اجرای بزرگترین مبارزات
مسکو استفاده از نیروهای نامنظم متحد و شرکتهای خصوصی را برای هدایت عملیات در اوکراین و سوریه که توسط مشاوران روسی تقویتشده و با تجهیزات نظامی آموزشدیدهاند، افزایش داده است. این رویکرد، با الهام از درگیری غرب با نمایندگان متحد در درگیریهایی مانند ویتنام، لیبی و افغانستان شکلگرفته است.
با موافقت گروه جنگی نامتقارن، پروکسیها اثرات مفیدی برای موفقیت عملیات نظامی روسیه به وجود آوردند: سردرگمی، بیتوجهی و نیروی انسانی اضافی. پراکسیهای محلی، واحدهای نظامی متعارف روسی را آزاد کرده و برای مداخله در بخشهای موردنیاز ارزیابی میکنند. آنها همچنین پوششی برای مشروعیت سیاسی در عملیات نظامی روسیه ایجاد میکنند. درواقع، مسکو تأکید خاصی بر جنگ اطلاعاتی در قالب ناحیه انسانی منطقه درگیری به نفع خود دارد.
سرانجام، روسیه از پروکسیها برای انکار دخالت نیروهای خود استفاده میکند و باعث گیج شدن دشمنانش میشود. این امر بهویژه در مورد درگیری در اوکراین مشهود بود، زیرا دولت اوکراین در ابتدا به دلیل عدم اطمینان از نفوذ روسیه یا یک قیام صرفاً محلی واکنشی نشان نداد. در سوریه نیز اغلب این عدم اطمینان وجود دارد که حملات شکلگرفته از سوی ارتش سوریه بوده یا نیروهای روسیه آنها را ترتیب دادهاند.
حملات ناشی از عملیات اطلاعاتی و جنگ سایبری از سوی مسکو
مسکو به میزان قابلتوجهی روی دستگاه اطلاعاتی جنگی طراحیشده برای دستکاری افکار عمومی خارجی و نفوذ به سیستمهای کامپیوتری دشمن برای اهداف سیاسی و نظامی سرمایهگذاری میکند. کمپینهای هکینگ و اطلاعات غلط، پاداش زیادی میگیرند و کمترین خطر را برای روسیه به وجود میآورند زیرا سیستمهای باز سیاسی دشمنان غربی توانایی خود را برای اقدامات تلافی جویانه نشان دادهاند. در مقابل، ساختار استبدادی روسیه با خنثیسازی مخالفت سیاسی و رسانههای مستقل، کمپینهای اطلاعاتی را تحتالشعاع قرار داده و فلسفه بدرفتاری جهانی را مطرح میکند.
مسکو صدها هکر حرفهای و ترول های اینترنتی را استخدام و از گروههای جنایتکار برای اجرای عملیات استفاده میکند. با وجود تناقض در برخی تبلیغات منابع سطح پایین، موضوعات مشابه مانند جامعه غرب در آستانه سقوط یا عدم حضور نیروهای روسی در اوکراین، تکرار میشوند.
وابستگی ارتش روسیه به توپخانهها برای نابودی تشکیلات دشمنان
علاقه روسیه به "خدای جنگ" به چندین قرن قبل بازمیگردد و طبق کتاب راهنما، تاکتیکهای روسی همچنان بر استفاده از توپخانه بهعنوان ابزار تعیینکننده برای از بین بردن دشمن تأکید میکنند، درحالیکه واحدهای مانور تمامی بازماندگان را از بین میبرند. باوجوداینکه وسایل نقلیه توپخانهای نیروهای زمینی را در مانورهای تهاجمی همراهی میکنند، اما بهطورکلی ارتش روسیه اکنون به دنبال این است که دشمن در خط مقدم باقی بماند و توپخانه روسیه بتواند بدون آسیب به نیروهای خودی آنها را از بین ببرد.
مدتهاست که مسکو از سلاحهای بزرگتر و بیشتر برای جبران آموزشهای کیفی و پایینتر نیروهای خود استفاده میکند. درحالیکه نظامیان غربی استفاده از توپخانهها برای راهاندازی حملات دقیق علیه موقعیتهای دشمنان را افزایش دادهاند، نیروی زمینی روسیه همچنان با بمبارانهای منطقهای و شلیکهای در مقیاس وسیع، بهویژه از سیستمهای پرتاب موشک چندمنظوره مانند BM-30 Smerch، کار میکنند.
نیروهای تحت حمایت روسیه با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، شلیکهای توپخانهای مرگباری در برابر تشکیلات اوکراین ترتیب دادند که در یک حمله بیش از صدها تلفات داشت؛ اما ضعف توپخانه روسیه ساختار فرماندهی و کنترل متمرکز آن است که کار را برای نیروهای حاضر در خط مقدم و درخواست برای شلیکها سخت کرده است.
استفاده از تکتیراندازها توسط نیروهای تحت حمایت روسیه
در جنگ جهانی دوم، ارتش روسیه با استفاده از تکتیراندازها روحیه جنگی دشمنان را کاهش داد و رهبران واحدهای اصلی را نابود کرد. در دهههای گذشته، مسکو با سرمایهگذاری مجدد روی تکتیراندازهای مخفی، مهمات و بازدارندگان و با توجه به دیدگاههای غربی در مورد آنها، تکتیرانداز مخفی T-5000 مرگبار خودش را به وجود آورد.
در اوکراین، نیروهای روسی از تکتیراندازهای گروهی در عمق خط مقدم برای شلیک بیش از یک مایل به عقب استفاده کردند. این جبهه تکتیراندازها میتوانستند تشکیلات دشمن را با شلیکهای بسیار دقیق هدف قرار دهند و سپس از توپخانه بخواهند تا با حملات مرگبار آسیبهای بیشتری وارد کنند. این راهنما فقط دو پاسخ تاکتیکی ارائه میدهد: حتی با احتساب میزان تلفات و خسارات، برای جلوگیری از آسیب بیشتر توسط توپخانه یا پاسخ به تکتیراندازهای دقیق یا شلیک از سوی تسلیحات سنگین، باید سریعاً خود را آزاد کنند.
هدف قرار دادن پشتیبانی منطقی و هوایی نیروهای غربی با تسلیحات عدم دسترسی/انکار منطقهای
نیروهای غربی به انتظار حمایت هوایی و تخلیه پزشکی هستند. در مقابل، نیروهای روسیه ازنظر برتری هوایی معمولی نیستند؛ این مطلب در جنگ جهانی دوم و در میان کمپینهای پیروز هم صدق میکرد. بهاینترتیب روسیه بهشدت در مجموعه متنوع سیستمهای ضد هوایی، از مأموریتهای قابلاجرا توسط انسان تا موشکهای زمین به هوا و وسایل نقلیه در سطح گردان یا موشکهای استراتژیکی S-300 یا S-400 با دوربرد صدها مایل سرمایهگذاری کرده است. با وجود محدودیت در سیستمها، آنها برای همپوشانی با یک شبکه یکپارچه طراحیشدهاند.
در اوکراین، نیروهای تحت حمایت روسیه با استفاده از سیستمهای ضد هوایی مختلف با هدف حمله به جنگندههای Frogfoot، حملونقل هلیکوپتر، هواپیماهای مسلح و حتی یک هواپیمای بارگیری شده، در برابر نیروی هوایی اوکراین ایستادند تا از پشتیبانی هوایی تاکتیکی جلوگیری کنند. با وجود عدم شکستناپذیری شبکههای دفاع هوایی روسیه، به نظر دشمن غربی با توجه به حجم تهدیدات ضد هوایی تنها با پشتیبانی پراکنده هوایی میتواند موفق شود.
روسیه همچنین تأکید زیادی بر موشکهای دقیق تاکتیکی بالستیک مانند اسکندر دارد که نظامیان غربی در نیروی هوایی از آنها استفاده میکنند؛ بدین معنا که حتی با حفظ برتری هوایی، واحدهای منطقی و فرماندهی پشتیبانی میتوانند هدف حملات مرگبار واقع شوند.
جنگ الکترونیک تهدیدی برای وابستگی به ارتباطات و حسگرها
نیروهای غربی به زیرساختهای فرماندهی و کنترل گسترده و ردیابی موقعیتهای نیروی نظامی وابسته هستند. بااینحال، باتریهای جنگ الکترونیک روسی از سیستمهای زیادی برای پارازیت یا جاسوسی سیستمهای ارتباطی خطوط مقدم، از جمله رادیو، تلفن همراه، ماهواره و حتی GPS، استفاده میکنند. واحدهای جنگ الکترونیک روسی میتوانند اطلاعات گمراهکنندهای برای فریب نیروهای دشمن ارسال کرده و دستگاههای قطع سیگنال و سنسورهای الکترومغناطیسی نیز میتوانند با تشخیص موقعیت گرههای ارتباطی و حساس، شلیکهای توپخانهای دقیقی برای نابودی دشمنان صورت دهند.
اینها قابلیتهای فرضی نیستند؛ این موارد در جنگ اوکراین نشان داده شد. واحدهای جنگ الکترونیک روسیه با قطع ارتباطات موقعیتهای اوکراین در خط مقدم، حملات مرگبار و مستقیمی روی ستادهای اصلی ترتیب دادند.
وابستگی غرب به تواناییهای C3 میتواند در چنین محیطی مرگبار باشد. فرماندهان ناحیه بهمنظور کنترل دقیق سربازانشان نیاز به آموزش ارتباط در انتقالهای کوتاهتر، ایجاد مراکز عملیاتی تاکتیکی کوچکتر و پراکندهتر و مأموریتهای سازگار برای رهبران واحدهای سطوح پایینتر و تطابق با احتمالات متغیر دارند.
بااینحال، یک محدودیت عمده برای سیستمهای انکار منطقهای و جنگ الکترونیکی روسیه این است که مسکو بهسادگی نمیتواند تمام آنها را تهیه کند و مجبور است آنها را از یک منطقه جنگی به منطقهای دیگر حمل کند. به دلیل الزام بهکارگیری آنها برای اجرای مأموریتهای واحدهای محلی، اینجا بهجایی علاوه بر کاهش سرعت عملیات، موقعیت تهاجمی بعدی پیشبینی میشود. بدین ترتیب، غیرفعال کردن چنین سیستمی بهاحتمالزیاد عملیات نظامی را فلج کرده و نهتنها آمار تلفات را افزایش میدهد، بلکه بهراحتی جایگزین سیستم نظاممند میشود.
تمام تلاش کتاب راهنمای گروه جنگی نامتقارن این است که چگونه جنگ نسل جدید میتواند با پوشاندن ضعفهای روسیه از شکافهای موجود در قابلیتهای دشمنان نهایت استفاده را کند. آگاهی از روشهای دشمن ممکن است برای غلبه بر درگیریهای نظامی مهم باشد یا مطلوبتر اینکه جلوی درگیری گرفته شود.