تغییر رویه همکاری شبکههای اجتماعی با نهادهای امنیتی
به گزارش واحد بینالملل سایبربان؛ واژه مهندسی اجتماعی و بهرهبرداری از اطلاعات آنلاین کاربران شبکههای اجتماعی گوناگون، مفاهیم آشنایی برای افکار عمومی است و تقریباً هرکسی، معنی و مفهوم ابتدایی آنها را میداند. طی چند سال گذشته و بعد از افشاگریهای اسنودن نیز، اسنادی مبنی بر همکاری مدیران این شبکهها با نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی خصوصاً از نوع آمریکایی آن در دنیا منتشر شد که به نوعی جو خاصی را علیه این شبکهها ایجاد کرد.
واکنش کاربران نیز به برخورد با این شبکهها متفاوت است. برخی از کاربران با رد اینگونه صحبتها، همچنان بر استفاده از این شبکهها، بدون اصلاح روند موجود و تغییر شیوه رفتاری خود، اصرار میورزند و عدهای نیز بعد از افشاگریهای چند سال گذشته، اندکی در فکر فرو رفتند و استفاده از این شبکهها را یا به طور کلی کنار گذاشتند یا نسبت به تغییر رفتار و الگوی بهرهبرداری از این شبکههای اجتماعی اقدام کردند.
گرچه، هدف از نگارش این متن، رفتارشناسی کاربران این شبکهها نیست، اما باید به این موضوع تأکید کرد که قطعاً رفتار کاربران، تأثیر بسزایی در تصمیمگیری مدیران شبکههای اجتماعی پرطرفداری نظیر فیس بوک و توییتر در برنامهریزی برای آنها دارد. در حقیقت باید گفت که هدف، بههیچعنوان حذف این زیرساختهای ارتباطی از زندگی مردم نیست، بلکه اصلاح رفتار در بهکارگیری آنها، میتواند سوءاستفاده نهادهای حاکمیتی و جاسوسی را از آنها، به طرز چشمگیری کاهش دهد.
بهتازگی برخی از این شبکههای اجتماعی، نظیر توییتر، به خطر کاهش کاربران و در پی آن ارزش سهام شرکت متبوعشان پی برده و تلاش میکنند با انتشار بیانیههای گوناگون، به همان جایگاه گذشته خود نزد کاربران بازگردند. توییتر بهتازگی اعلام کرده که همکاری خود با نهادهای امنیتی آمریکایی نظیر NSA را، قطع خواهد کرد و دیگر اطلاعات آنلاین و در لحظه کاربران را به آنها نخواهد داد و این موضوع با واکنش مقامات ارشد کشورهایی نظیر آمریکا مواجه شده است. پیشازاین، نهادهای امنیتی آمریکایی، به بهانه مقابله با تروریسم، اطلاعات در لحظه کاربران شبکههای اجتماعی را رصد میکردند.
در همین زمینه رییس آژانس امنیت ملی آمریکا از اقدام توییتر مینی بر قطع دسترسی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا به اطلاعات آنلاین شبکههای اجتماعی ابراز نگرانی کرد و اقدام این شبکه اجتماعی را عاملی برای گسترش اقدامات تروریستی و خشونتآمیز دانست.
مایکل راجرز، رییس آژانس امنیت ملی آمریکا و فرمانده سایبری این کشور در تائید انتقاد جان مککین، سناتور جمهوریخواه آمریکایی که از توییتر به خاطر این کارش به شدت گلایه کرده بود، این اقدام توییتر را بهتآور قلمداد کرد. مککین در صحبتهایی در کنگره آمریکا، به این موضوع اشاره کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا، با استفاده از این اطلاعات در لحظه و با بهرهبرداری از الگوریتمهای خاصی، الگوی توییت کردن افراد در توییتر را به دست میآورند و همین موضوع، سبب شده بود تا چندین حادثه تروریستی، قبل از وقوع شناسایی شده و با آنها مقابله شود. وی، این اقدام توییتر را، اقدامی شرمآور قلمداد کرد.
مایکل راجرز، فرمانده سایبری آمریکا نیز دراینباره گفت: «دقیقاً در همان زمان، توییتر اطلاعات را برای اهداف تجاری و درآمدزایی در اختیار افراد دیگری قرار میداد. من از روش آنها بسیار متعجب شدهام.»
البته توییتر در پاسخ به این گفتهها، بیان داشت که به هر دو بخش دولتی و خصوصی اجازه داده است که از اطلاعات توییتر استفاده کنند و هر دوی این بخش نیز باید بدانند که این اطلاعات، برای اهداف نظارتی استفاده نمیشود و به همین خاطر، امکان دسترسی در لحظه به این اطلاعات، برای هیچ نهاد امنیتی وجود نخواهد داشت.
هنوز هم بیاعتمادی وجود دارد!
با تمام این اوصاف و صحبت شرکتهای مختلف آمریکایی نظیر توییتر یا شرکت اپل که گفته بود امکان رمزگشایی گوشیهایش را در اختیار مراجع امنیتی آمریکایی قرار نخواهد داد، اما هنوز در میان خیل عظیمی از کاربران شبکههای اجتماعی یا ابزارهای زندگی هوشمند، دیوار بیاعتمادی بلندی قرار دارد. افکار عمومی، این اقدامات را تغییر میدان بازی و بردن آن از حالت آشکار به حالت پنهان میدانند و مدعی هستند که مدیران شرکتهای مذکور، قصد اصلاح روند موجود را ندارند؛ چرا که اساساً ماهیت و وجود چنین شرکتهایی، به سرمایهگذاری سران و دولتمردان آمریکایی وابسته است.
شاید بتوان فلسفه وجودی فردی مانند ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا را نیز چنین چیزی دانست. به اعتقاد برخی کارشناسان، اصل فرار اسنودن از آمریکا و افشاگریهای او در سطح بینالمللی، اساساً یک بازی از طرف نهادهای امنیتی آمریکا، برای یافتن حفرههای امنیتی بود و اسنودن، همچنان یک کارمند NSA است.
فلذا، همانطوری که در ابتدای متن نیز بر این موضوع تأکید شد، هدف از نگارش چنین گزارشی، بههیچعنوان، اصرار بر حذف شبکههای اجتماعی از زندگی روزمره نیست، چرا که با توجه به گسترش این زیرساخت ارتباطی، اساساً حذف آن غیرممکن به نظر میرسد. هدف اصلی و برتر، ضرورت تولید و گسترش چنین شبکههایی در داخل کشور، با محتوای مطمئن و پربار و متناسب با فرهنگ داخلی است و در درجه بعدی، اصلاح فرایند بهرهبرداری از این شبکههای اجتماعی، ضروری به نظر میرسد.