تحلیلی بر جنگ رسانه ای آمریکا، علیه عملکرد سایبری ایران
به گزارش کارگروه بین الملل سایبربان؛ چندی پیش، یکی از مسائلی که در جلسه استماع سنا نیز مطرح شد، گسترش جنگ رسانهای علیه ایران بود. یکی از این سیاستهای ایالات متحد در نبرد نامبرده، معرفی کشور ما بهعنوان تهدیدی منطقهای و جهانی و عنصری ثباتزدا، خشونتطلب و حامی تروریست است. ما اکنون شاهدیم که رسانههای غربی بهویژه آمریکا، بهطور مکرر، گزارشهایی را درباره عملکرد سایبری ایران، منتشر و با فرافکنی سعی میکنند پوششی را برای فعالیتهای خصمانه خود در افزایش توان آفند سایبری پدید آورند. مثلا مایکل راجرز، فرمانده سایبری آمریکا اعلام کرد که سرگرم تشکیل 133 گروه عملیات سایبری است.
درحقیقت آمریکا باید توجیهی را برای ازدیاد این نیروها داشته باشد و در این میان، القای حس ترس و تهدید درباره فعالیتهای سایبری ایران، بهترین گزینه است. این گزارشها، در روزها و هفتههای اخیر شدت گرفتهاند. لذا میتوان همه را برای توجیه تلاش دولتمردان این کشور برای ارتقای سطح تهاجم سایبری، فزونبخشی بودجه سایبری، جداسازی فرماندهی سایبری از NSA، تدارک تحریمهای دیگر علیه ایران و تصویب معاهدات و قوانین بینالمللی سایبری، یا همان ناتوی سایبری دانست که ازسوی نتانیاهو پیشنهاد داده شده بود.
اگر به نویسندگان این گزارشها نیز دقت کنیم، میبینیم که بیشتر این افراد، از کارمندان اطلاعاتی، یا از اعضای کنگره هستند. حتی شرکتهایی که وظیفه گردآوری اطلاعات گزارشهای ضدایرانی را برعهده دارند، مانند: ترند میکرو، چک پوینت، کرود استرایک و سایلنس، همگی بهنحوی از متحدان آمریکا بهشمار میروند.
درحقیقت گزارشهای بالا را باید با درنظر گرفتن کنکاش مقامات سایبری آمریکا برای جداسازی این فرماندهی از سازمان امنیت ملی، بهمنظور تزاید قابلیت تاختوتاز کشور یادشده توجیه کرد. آمریکا با ابداع گزارشهای بیشمار و زنجیرهوار علیه فعالیتهای سایبری ایران، این باور را در ذهن جامعه جهانی ایجاد میکند که جمهوری اسلامی، به فعالیتهای خصمانه سایبری ضدمنافع ملی آمریکا دامن میزند. درنتیجه باید براساس حق طبیعی هر دولت، پاسخ آنها را داد. این جوابدهی آمریکا، در قالب سیاست تازه ایالات متحد، یعنی تهاجم بهمنظور دفاع گنجانده میشود. ازسوی دیگر، این دولت میکوشد تا هرچه سریعتر، قانون ژنو سایبری تصویب شود و با اینگونه مقررات، بهانه مناسبی برای حملات سایبری، یا سایر گزینهها علیه ایران بهدست آید. آمریکا همان سیاست پیشین تکرار و تعمیم کاربرد ابزارهای مدیریت رسانه را برای ساختن و پرداختن اخبار سایبری علیه ایران، در پیش میگیرد؛ تا انگاره «ایران، یک تروریست سایبری است» را در ذهن مخاطب تثبیت نماید.
البته نکته مهمی که باید به آن هم توجه نمود، این است که در سالهای 95 و 96، در بازه زمانی فروردینماه تا خرداد، رسانههای دشمن، گزارشهایی را علیه فعالیتهای سایبری ایران منتشر کردند و همزمان حملات سایبری علیه وبگاههای ایران نیز انجام شد. گزارشهایی مانند: سند شورای ملی مقاومت وابسته به منافقان، کیفرخواست دادگستری آمریکا علیه شهروندان ایرانی، مقاله اندیشکده واشنگتن درباره مختصات سایبری جمهوری اسلامی و ... را بهعنوان نمونه ذکر میکنیم. بهنظر میرسد که یکی از اهداف آنان از این اقدامات، تحریک ایران به واکنش رسانهای و سایبری است. این گمانهزنی، هنگامی تقویت میشود که بدانیم برخی مقامات آمریکایی معتقداند عملیات سایبری ایران با دستور فرد، یا افراد خاصی صورت میگیرند. همین موضوع، اسباب انتظار آمریکا را نسبت به پاسخ ایران توجیه مینماید، تا آن کشور بتواند فرد دستوردهنده را تشخیص دهد.
بهعلاوه باید گفت: این احتمال نیز وجود دارد که آمریکا بهوسیله همپیمانان منطقهای خود مانند عربستان، به اجرای حملات سایبری علیه وبگاههای ایران میپردازد؛ تا ذهن دولتمردان را بهسمت پاسخ به این ستیزهجوییها ببرد. سپس ایران را درگیر این مسئله سازد و ازطرفی با خیالی آسوده به تقویت تجهیزات خود مبادرت نماید. همانگونه که مایکل راجرز اذعان کرده است، ایالات متحد میخواهد تا اکتبر 2018، همه نیروهای مأموریتی فرماندهی سایبری خود را به مرحله کامل عملیاتی برساند. درنتیجه آمریکا نیاز دارد تا بدون درگیری کنونی در حوزه سایبری، به این فعالیت ادامه داده، کار را ازطریق عربستان، یا سایر متحدان آسیایی خود مانند: ژاپن و سنگاپور پیش ببرد. البته درگیر کردن ایران برای پاسخ به یورشهای سایبری، ازنظر عملیات روانی دلخواه آمریکا نیز سودمند است؛ زیرا مطلوب این کشور است که جمهوری اسلامی را یک عنصر «مهاجم» و «تروریست سایبری» جلوه دهد. خصوصا کاخ سفید، این سوء استفاده را از بیمرزی فضای سایبری نیز دستآویزی قرار داده است، تا کشورها را نسبت به لزوم تصویب قانونی برای جنگ و ژنو سایبری، متقاعد کند.
درواقع آمریکا میخواهد ایران را نسبت به این واقعیت آگاه نماید؛ تا بهجای اندیشیدن به کمّ و کیف قوای حملات سایبری خود، به قدرتهای سایبری منطقه نیز توجه کند. همین تصمیمسازی، نوعی بازدارندگی سایبری است که سیاست تازه ایالات متحد در این حوزه بهشمار میرود. آمریکا و همبستگانش قصد دارند با این اقدامات، ایران را از افزایش توان آفند سایبری خود منصرف ساخته، نوعی بازدارندگی پدید آورند. مایکل ایسنستادت «Michael Eisenstadt» ، مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی اندیشکده واشنگتن در مصاحبهای درباره گزینه سایبری تهران، اظهار داشت که این کشور، بهعلت سرگرم شدن به ارتقای سطح و حجم یورشهای سایبری، از مسائل بااهمیت دفاع و بازدارندگی عقب مانده است و این رویکرد، فرصت مناسبی را در اختیار آمریکا میگذارد. همچنین وی افزود: ایران بیشتر گرایش دارد به حملات سایبری پاسخ دهد، تا این که بخواهد آنها را خنثی نماید. درنتیجه بر نظریه یادشده - که بیان میکند؛ آمریکا بهدنبال تحریک ایران برای پاسخگویی است - صحه گذاشته میشود.
نتیجهگیری
صرفنظر از این که اقدامات تهاجمی اخیر به ایران و حتی بهتازگی عراق، کار چه کسی بوده است، باید بیش از پیش مراقب سرمایهگذاریهای سایبری و قراردادهای کشورهای منطقه بود. همچنین علاوه بر افزایش توان آفند سایبری، باید بهموازات آن، آمادگی دفاع سایبری را نیز افزود؛ تا فرصت سوء استفاده از خلأ درماندگی پدافندی، از دشمن گرفته شود. همانطور که گفته شد: متخصصان آنها معتقداند که ایران از مسئله بازدارندگی، غفلت کرده است. بدینگونه تنها بالا بردن قدرت یورشها، برای جلوگیری از آسیبهای متقابل، دیگر بسنده نمیکند؛ همانگونه که در اجلاس اخیر ناتو، بر سر این موضوع، بحثهایی صورت گرفتند.
ازسویی باید مراقب ائتلاف سایبری آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی و همچنین شرق و جنوب شرقی آسیا بود؛ زیرا ایالات متحد - که درصدد تصویب قوانینی برای حقوق جنگ و صلح سایبری است و خود را پرچمدار این عرصه میداند - علاقهمند درگیری مستقیم سایبری با ایران نیست.