انتخابات؛ جنگ روانی و جنگ شناختی
برای روشن شدن جنگ روانی به این مثال توجه کنید: پخش تبلیغات جانبدارانه از سوی صداوسیما ممکن است بسیاری از مخاطبان را عصبانی کند و آنها را به این نتیجه برساند که با نوعی بیعدالتی روبرو هستند که آنها را به سمت دلسرد شدن یا عدم مشارکت سوق دهد. بهتر است مردم خود را برای این نوع جنگ آماده کنند و با حفظ آرامش، هنگام
شنیدن یا خواندن هر خبر، اندکی درباره آن تفکر کنند و سپس نسبت به انتشار آن اقدام نمایند.
جنگ شناختی
هدف جنگ شناختی، ایجاد تحول در نحوه نگرش شما به محیط پیرامون و زمینهسازی برای انجام کاری خاص از جانب شماست. یکی از مثالهای جدید این نوع جنگ را میتوان در اثرگذاری روسیه بر انتخابات امریکا در سال 2016 جستجو کرد. روسیه با انتشار اخبار جعلی در فضای سایبر و با بهرهگیری از تکنیکهای روانی، سعی کرد مردم امریکا را به سمت رای دادن به کاندیدای مطلوب خود که گفته میشود ترامپ است، هدایت کند. برخی عقیده دارند که روسیه به طور مشخص قصد نداشته از کاندیدای خاصی حمایت کند و هدف اصلی روسیه را آشکار ساختن ناتوانی امریکا در حراست از آرا اعلام میکنند.
در جنگ شناختی، جنگ روانی به شکل چندلایه اجرا میشود. مثلا ممکن است تبلیغات برای جلب رای مردم به گونهای انجام شود که بخشی از جامعه هدف ز بین برود. فرض کنید یکی از نامزدها خود را طوری مدافع حقوق جوانان معرفی کند که موجب دلسرد شدن میانسالان و سالخوردگان گردد. خوب است به این نکته نیز اشاره کنیم که جنگ شناختی به روشهای متعدد دیگری هم انجام میشود. آنچه اهمیت دارد این است که بعضی از این روشها، افراد فعال حاضر در ستادهای انتخاباتی را هدف میگیرد، در حالی که در برخی دیگر از این روشها، طیف خاکستری هدف گرفته میشوند.
میدانیم که هنوز هیچ قانونی برای جلوگیری از تبلیغات در فضای مجازی وجود ندارد. قانونی هم برای مقابله با جنگ شناختی و تلقی آن به عنوان اقدام مجرمانه وجود ندارد. بهترین راه برای مقابله با این نوع جنگ شناختی، ارتقای آگاهی در میان طیف خاکستری و افزایش هوشیاری عمومی است.