امنیت بینالملل و آب گلآلود فضای سایبری
به گزارش کارگروه حملات سایبری سایبربان؛ در شبکههای اجتماعی، در جلسات کارشناسی و همایشهای علمی، از منابر سازمانهای جهانی گرفته تا میزهای مذاکرات دیپلماتیک، درباره این وجه نسبتاً جدید از اقتصاد و سیاست، زندگی اجتماعی و فرهنگی دنیا که درعینحال بهسرعت در حال گسترش است، بسیار صحبت میشود و بهشدت مورد بحث قرار میگیرد. رویهمرفته، این امر تصادفی نیست. صحبت از پدیده بیسابقه و پیچیده زندگی اجتماعی است که توسعه سریع و گاهی غیرقابلپیشبینی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی آن را پدید آورده است. این فناوریها علاوه بر مزایای مسلم و فراهم آوردن فرصتهای جدید برای کل بشریت، چالشهای جدی برای امنیت بینالملل با خود به همراه داشته است که هنوز بهطور کامل شناخته نشده است.
امروزه کشورهای برتر جهان، چالشهای و تهدیدات امنیتی مرتبط با امنیت سایبری را به چشم یکی از خطرناکترین و غیرقابلپیشبینیترین موارد میبینند. درواقع، خطر اصلی همین غیرقابلپیشبینی بودن است. البته تهدیدات متعدد سنتی که امنیت را به خطر میاندازد – مانند تروریسم، گسترش سلاحهای تخریب انبوه و غیره – نیز همچنان پابرجاست. درهرحال، از نظر تهدیدات سنتی، جامعه بینالملل دستکم تجربه قابل توجهی در زمینه عمل متقابل اندوخته است، هنجار مرتبط قانونی را توسعه داده است و ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک لازم برای مقابله مؤثر با تهدیدات را در اختیار دارد. و اگر این مبارزه به اندازه کافی مؤثر و کارا نیست، عمدتاً به دلیل نبود اراده سیاسی لازم در میان بازیگران مطرح جهانی است. نتایج مطلوب تنها زمانی حاصل میشود که چنین ارادهای وجود داشته باشد؛ مثلاً همانند ارادهای که در زمینه برنامه هستهای ایران شکل گرفت.
شرایط در فضای سایبری کاملاً متفاوت است. از یک سو، منابع اصلی تهدید ظاهراً شناخته شده است: گروههای سازمانیافته هکرها، مجرمان مستقل سایبری، هکرهای دولتی، سازمانهای تروریستی و غیره. از سوی دیگر، اهداف حملات احتمالی، تاکتیکها و راهبرد احتمالی جنگ سایبری و تبعات بالقوه این تاکتیکها و راهبرد، چندان روشن نیست. تمدن مدرن، سازمان بسیار پیچیده و شکنندهای است و همچنان که توسعه مییابد، شمار نقاط آسیبپذیر کاهش نمییابد، بلکه افزایش پیدا میکند.
امروزه تهدیدات ناشی از فضای سایبری اغلب با تهدیدات ناشی از وجود سلاحهای هستهای مقایسه میشود. تصادفی نیست که واشنگتن بهطورجدی احتمال درگیری اتمی در پاسخ به حمله سایبری را مد نظر قرار میدهد. همزمان، درحالیکه تشابهات مشخصی قابل مطرح کردن است، تفاوتهای اساسی هم وجود دارد. سلاحهای هستهای همیشه در اختیار تعداد معدودی از قدرتهای گزینششده بوده است و امروزه هم وضع به همین منوال است. سلاح سایبری یک سلاح بسیار «دموکراتیک» است و هر کشوری میتواند آن را بسازد. ساخت این نوع سلاح حتی برای عوامل غیردولتی نیز امکانپذیر است. بهعلاوه، به دلیل مشخصات این نوع سلاح، چه بسا عوامل غیردولتی نظیر شرکتهای چندملیتی، سازمانهای بینالمللی، مجامع عمومی و ساختارهای شبکهای، در مقایسه با کشورها منابع قدرتمند بیشتری در اختیار داشته باشند.
بهعلاوه، سلاحهای هستهای با هدف بازداشتن دشمنان بالقوه ایجاد شد و توسعه یافت نه با هدف استفاده فوری. ترس از جنگ جهانی هستهای مستلزم بیشترین احتیاط و بالاترین مسئولیت در برخورد با سلاحهای اتمی بود. شرایط برای سلاحهای سایبری متفاوت است- امروزه افراد کمی باور دارند که کاربرد سلاح سایبری، کل بشریت را با تهدید آنی روبرو میکند. در نتیجه، وسوسه بهکارگیری این سلاح ممکن است شدید باشد. ممکن است افراد این واقعیت را نیز در نظر بگیرند که در صورت استفاده از سلاح هستهای، هیچکس درباره آغازگر جنگ اتمی، تردیدی نخواهد داشت. درحالیکه سلاحهای سایبری عمدتاً گمنام بوده و یک حمله سایبری را میتوان از هر نقطهای از کره زمین آغاز کرد و ممکن است مهاجم اصلی در فضای سایبر قابل شناسایی نباشد و در نتیجه مجازات هم نشود.
اگر تدبیری اندیشیده نشود، فضای سایبری به طرز فزایندهای به جریان عظیم و در حال رشدی از آب گلآلود شباهت پیدا میکند که در آن هر کسی از جمله تروریستها میتواند ماهی خود را از آب بگیرد و هیچ مسئولیتی هم متوجه آنها نباشد. کاربرد فضای سایبری فقط محدود به تهدید امنیت ملی نیست؛ تهدیدات برخاسته از فضای سایبری هم کسبوکارهای شخصی و هم افرادی را که از فناوری مدرن دیجیتالی استفاده میکنند، تحت تأثیر قرار می دهد. در سال 2016، آسیب جهانی ناشی از جرائم سایبری از 400 میلیارد دلار امریکا فراتر رفت و با سرعت به رشد خود ادامه می دهد. اثر جمعی چنین خطر پیچیدهای بهشدت افزایش یافته است و به کیفیت تازهای رسیده است که مستلزم ارزیابی کلی شرایط از سوی جامعه بینالمللی است.
مانند سایر حوزههای روابط بینالملل، فضای سایبری جهانی به قانون مناسب بینالمللی نیاز دارد. بهطور خاص، به تهیه پیشنویس یک مجموعه فراگیر از هنجارهای دارای الزام قانونی نیاز داریم که محتوای وظایف متناظر کشورها و رویههایی برای شناسایی تخلفات کشورها را بهطور شفاف مشخص کند و همچنین موضوعات این تخلفات را نیز اعلام کند. ضروری است که درباره رویههایی برای راهحل صلحآمیز در تنشهای مرتبط با فضای سایبری، از جمله ایجاد شبکهای سازوکارهای ملی و چندملیتی مرتبط به توافق برسند. در صورت لزوم، اصلاحیهها و متممهایی برای معاهدات جاری بینالمللی باید تدوین شود و این متممها عمدتاً به پیشگیری از درگیریهای بینالمللی و حل تنش بپردازد. این امر به نوبه خود مستلزم تثبیت حدود فضایی حاکمیت کشورها در این محیط است تا وجود مسئولیتپذیری و شواهد کافی تضمین شود.
در این حوزه اتفاقاتی در حال وقوع است. به گزارش ویژه گروه کارشناسان سازمان ملل در سال 2015 اشاره میکنم که هنجارهای رفتاری کشورها در اینترنت را بیان کرد. کارشناسانی از بیست کشور شامل روسیه، امریکا و چین روی آن سند کار میکردند. متأسفانه به مدت دو سال و نیم این امکان فراهم نشده است که از توصیهها و پیشنهادهای کارشناسان به سمت یک پیمان بینالمللی برویم که الزام قانونی داشته باشد؛ بهعلاوه، مواضع بازیگران اصلی درباره برخی از مسائل کلیدی مدیریت فضای سایبری، دچار اختلاف و گوناگونی بوده است و به همگرایی نرسیده است.
گاهی اوقات در شرایط فعلی که رویارویی جدی بین روسیه و امریکا وجود دارد، شاهد دیدگاههایی هستیم که نشان میدهد نباید انتظار درک مشترک از مسائل فضای سایبری را داشت. هر چند میتوان این پرسش را به شیوه متفاوتی مطرح کرد: آیا واقعبینانه است که انتظار داشته باشیم در روابط بین مسکو و واشنگتن بهبود حاصل شود بی آن که بر سر موضوع دقیق و حساسی همچون قوانین بازی در فضای سایبری، توافقی پدید آمده باشد؟ از یک نظر، تشدید بحران ناشی از اتهام زنی امریکا به روسیه درباره دخالت در انتخابات از طریق اینترنت، انگیزه بیشتری برای گفتمان به همراه دارد؛ به خاطر بیاورید که نیم قرن پیش، متوازن ساختن آستانه جنگ در جریان بحران کارائیب ضروری بود تا فرآیند توقف آزمایشهای هستهای در سه محیط، عدم گسترش سلاحهای کشتار جمعی و کنترل سلاحهای راهبردی آغاز شود. بیایید امیدوار باشیم که امروزه آگاهی از مقیاس تهدید و تبعات احتمالی جهانی درگیری روسیه و امریکا در مقیاس کلان در فضای سایبر به ما این امکان را می دهد که به سمت همکاری عملی بین مسکو و واشنگتن در این حوزه بسیار مهم برای کل بشریت حرکت کنیم.
البته مذاکرات دوجانبه روسیه – امریکا، هر چقدر هم که مهم باشد، مسائل جهانی حاکمیت در فضای سایبری را حل نمیکند. این وظیفه کل جامعه بینالمللی اعم از کشورهای کوچک و بزرگ، کسبوکارهای خصوصی و نهادهای جامعه مدنی است. و مسئولیت ویژهای متوجه اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل است، مخصوصاً سه کشور امریکا، روسیه و چین به عنوان کشورهای پیشگام در فضای سایبری. هیچ تردیدی وجود ندارد که رهبری مشترک در اینچنین موضوع اضطراری به ایجاد اعتماد بین واشنگتن، مسکو و پکن و رشد قابلیت پیشبینی در مسائل کلان بینالملل کمک میکند و این به سود کلیه اعضای جامعه بینالملل خواهد بود. هیچ آسیبی هم به توافقات دوجانبه نخواهد رسید هر چند که در شرایط کنونی در نظر سایر بازیگران، تعاملات جداگانه خاصی جلوه میکند که با هزینه دیگران انجام میشود. در توافقات چندجانبه که در چهارچوب سازمانهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، سازمان همکاری شانگهای و دیگر سازمانهایی از این نوع منعقد میشود، ظرفیت قابل ملاحظهای نهفته است.
اگر دولتهای سرتاسر دنیا آماده نباشند که موضوع حکمرانی در فضای سایبر را جزو اولویتهای خود قرار دهند، آنگاه این اقدام باید توسط جامعه مدنی، کارشناسان و جامعه تجاری انجام شود؛ یعنی کسانی که به صلح در سیاره زمین بها داده و میتوانند به پیشبرد امور کمک ویژه کنند. به لحاظ منطقی، این موضوع در جلسات منظم همایش امنیتی مونیخ در فوریه سال جاری به بحث گذاشته خواهد شد. این موضوع در دستور کار انجمنهای مشابه نیز قرار دارد. زمانی برای از دست دادن وجود ندارد.