آمریکا به دنبال رویکرد جدید برای مقابله با روسیه
به گزارش کارگروه بینالملل سایبربان؛ جیل دافرتی (Jill Dougherty)، روزنامهنگار آمریکایی، خبرنگار خارجی سابق CNN و رئیس دفتر مسکو با تخصص در زمینه روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق در خصوص ارتباط میان واشنگتن و مسکو مقالهای نوشته که به شرح زیر است:
«من برای اولین بار در سال 1969 به عنوان دانشجوی بورسیه به مسکو رفتم. من در آنجا تحصیل، زندگی و کار کردم؛ اکنون، خود به عنوان «کارشناس» این کشور مطرح هستم؛ کلمهای که به دلیل پیچیده بودن روسیه نوعی مبالغه محسوب میشود.
من دوستی را به خاطر میآورم که در آنجا با من درس میخواند. او یکبار با خنده به من گفت که چون کودکان روسی بهتر از او صحبت میکردند، اگر آنها انگلیسی حرف بزنند، او به آنها سیلی ملایمی میزده است. گاهی اوقات، فکر میکنم که رویکرد ما نسبت به روسیه به همین شکل است؛ اگر پوتین، دولت روسیه یا کل کشور به مفهوم دقت کنند، مسیر و دیدگاه ما را متوجه میشوند. اما همانند همان مثال کودکان روس، این کشور مسیر ما را به این دلیل دنبال نمیکند که از نظر ما درست است.
در اواسط ماه اکتبر امسال، در شهر سوچی من به صحبتهای ولادیمیر پوتین در پاسخ به سؤالاتی در نشست سالانه کارشناسان سیاست خارجی بینالمللی به نام «گروه مناظره Valdai» گوش کردم. پوتین روی صندلی بزرگی نشسته بود و بهصورت استادانهای از کنجکاویهای مصاحبهکنندگان فرار میکرد. درنتیجه، برای من به وضوح روشن شد که روسیه هیچگاه با ایدههای ما – اصول غربی و نظم بینالمللی لیبرال – موافقت نخواهد کرد. او گفت که هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه ضعیف بود. اما اکنون، با قوی شدن در حوزه نظامی و اقتصادی به ریشههای روسی خود بازگشته است.
در حال حاضر، ایالات متحده و روسیه در یک رویارویی جغرافیای سیاسی قرار دارند که حتی اگر هیچکدام از 2 کشور هم نخواهند، اما تهدیدی برای رخ دادن جنگ نظامی مستقیم محسوب میشود.
راهبرد فعلی واشنگتن در برابر مسکو، عملی نیست؛ بلکه در عوض، دست و پا بسته است و باعث تهاجمیتر شدن روسیه و کمتر شدن آزادی در این کشور میشود. خطرات در حال افزایش هستند و حملات مسلحانه روی کشتی نظامی اوکراینی در تنگه کرچ (Kerch) اثباتی بر این قضیه است. با وجود گسترش تجارت جهانی و منطقهای و ترتیبات امنیتی، چالشهای مسکو در برابر ایالات متحده و متحدانش بیشتر شده است.
ما باید دوباره در مورد برخورد با روسیه فکر کنیم. تقابل همراه با چرخه بیپایان تحریمها – حتی اگر گاهی مؤثر باشند – راهحل مناسبی نیست؛ اما رویکرد دوستانه نیز کارساز نخواهد بود. برای امنیت شخصی، ما نیاز به یک سیاست دوجانبه و پایدار مبتنی بر تعریف واقعگرایانه از دلیل اهمیت روسیه برای خودمان داریم.
روسیه نیز همانند ایالات متحده منافع راهبردی خودش را دارد. ما برای امنیت خودمان باید دلایل تحریک مسکو را پیدا کنیم. تجزیه و تحلیل هدفمند اهداف روسیه، به ما کمک میکند تا نحوه رسیدن به اهدافمان یا پاسخ به اقدامات کرملین را در آینده مشخص کنیم.
بدین منظور، به جای تقابل ساده ما به ابزارهای بیشتر و راهبرد انعطافپذیرتر برای واکنش به خطرات، چالشها یا حتی فرصتهای پیش آمده از سوی روسیه نیاز داریم. اگرچه تقابل گاهی ضروری است، ما باید 2 عنصر رقابت و همکاری را به این تقابل اضافه کنیم.
در 6 ماه گذشته، من عضو گروهی به نام «Mayflower» برای پیادهسازی این طرح بودم؛ این گروه شامل تحلیلگران و افراد سیاسی و دولتی است.
اولین نتیجهگیری ما این بود : برای تجدیدنظر راهبردمان در برابر روسیه، باید اول تعریف کنیم که چه چیزی در منافع راهبردی طولانیمدت آمریکا وجود دارد. اولین نفع، امنیت ملی است؛ روسیه، تنها کشوری است که میتواند کشور ما را با سلاحهای هستهای نابود کند؛ و سلاحهای جدید از جمله سلاحهای هیپنوتیزم طراحی شده برای جلوگیری از دفاع و با هشدار کم در حال تولید هستند.
روسیه میتواند مسیر زندگی یا سلاحهای پیشرفته ما را با حملات سایبری علیه شبکههای کامپیوتری ایالات متحده نابود و همانطور که در سال 2016 دیدیم، از رسانه اجتماعی برای تضعیف دموکراسی ما با کمپینهای اطلاعات غلط استفاده کند. ایالات متحده نیز توانایی آسیب به روسیه را دارد و 2 کشور باید تخریب متقابل را بپذیرند.
گروه Mayflower، همچنین به این نتیجه رسید که ما باید برای شهروندانمان بهوضوح توضیح دهیم که تقابل بدون هزینه نخواهد بود؛ اگر اجازه دهیم که توافقهای کنترل تسلیحاتی متوقف یا ناپدید شوند، آیا تمایلی به پرداخت هزینه برای مسابقه تسلیحاتی خواهیم داشت؟ همچنین، اگر ما به اعمال تحریمها بر روسیه ادامه دهیم، آیا میتوانیم در حوزه فضایی با روسیه همکاری یا رقابت در دریای شمالی با این کشور را مدیریت کنیم؟ اگر ما با دولت روسیه ارتباط سیاسی یا نظامی برقرار نکنیم، آیا میتوانیم از سوءتفاهمهایی با عواقب وحشتناک جلوگیری کنیم؟
ما معتقدیم که راهبردمان باید:
• باعث تقویت ثبات راهبردی از طریق توافقهای کنترل تسلیحاتی قابل رسیدگی و تلاشهای مشترک برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای شود.
• باعث تقویت تواناییهای جنگ سایبری تهاجمی و تدافعی در عین پشتیبانی از مذاکره با روسیه و دیگران برای ترویج ثبات راهبردی در فضای سایبری شود.
• باعث بازگرداندن تماسهای رسمی و شهروندی برای مدیریت رقابت بین 2 کشور و ترویج درک بهتر یکدیگر شود.
تقریباً نیم قرن پیش، در دانشگاه دولتی لنینگراد – همان دانشگاهی که ولادیمیر پوتین در آن درس حقوق خواند – من در خوابگاهی با دانشجویان روسی زندگی میکردم و دوستانی پیدا کردم که با برخی از آنها هنوز هم در ارتباط هستم.
همین امر، دیدگاه من نسبت به روسیه را برای همیشه تغییر داد و من امروز در مورد موارد محرک پوتین و کشورش به خوبی آگاهی دارم. ایجاد راهبرد جدید آمریکایی در برابر روسیه باعث دوستی میان 2 کشور نمیشود. دوستی مسکو با ما قابل پیشبینی نیست و ما باید امنیت خودمان را تقویت کنیم. ایجاد مسیرهایی به سمت روسیه بخشی از اطمینان نسبت به امنیت ایالات متحده است.»